12
مهر

پرسش ها و پاسخ های محرمی (1)

تحقیقاً یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست. مقام معظم رهبری

فراخوان «شور و شعور حسینی » ویژه وبلاگ نویسان سامانه کوثر بلاگ

  • در این فراخوان در ایام محرم و صفر،  و در فواصل زمانی مناسب، سوالی مطرح و کاربران با شرکت در بحث پاسخ های خود را ارائه می نمایند. پس از رسیدن به نتیجه مطلوب، پاسخ ها جمع بندی شده در پایگاه «شور و شعور حسینی» درج شده و تنها کاربران شرکت کننده می توانند مطلب را کپی و در وبلاگ خود باز نشر دهند.
  • پاسخ ها حتما مستند و یا مستدل باشد.
  • ضمنا کاربران می توانند سوالات و پیشنهادات خود را از طریق نظرات مطرح نمایند.

سوال اول:

آیا ترغیب به عزاداری و گریه برای امام حسین علیه السلام ترغیب به غمگینی - که حالتی منفی می باشد- نیست؟

چرا اسلام که بیان می شود کاملترین دین بشری است  ما را به حالات منفی ترغیب می کند؟

پاسخ خود را در قسمت نظرات بنویسید…


free b2evolution skin
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(18)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
18 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 

با سلام و احترام
ضمن تشکر از کلیه شرکت کنندگان محترم، زمان پاسخگویی به این سوال پایان یافته و کاربران می توانند پاسخ را در لینک ذیل مطالعه فرمایند و نظرات تکمیلی و نقد خود را در همان لینک ارائه فرمایند. همچنین شرکت کنندگان گرامی می توانند پاسخ را کپی و در وبلاگ خود با ذکر منبع - پایگاه شور و شعور حسینی- باز نشر دهند.
http://soogvare.kowsarblog.ir/moharram1
متشکریم.

1395/07/20 @ 01:48
نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو] 

غم و غصه دو نوع است غصه منفی و غصه مثبت
غمی که انسان را گوشه گیر کند منفی است ولی غصه برای امام حسین علیه السلام از نوع مثبت است چون تازه انسان را حرکت میدهد و باعث میشود صفات خوب محبوب در ما ایجاد شود
به قول شاعر
در پس هر گریه آخر خنده ایست
مرد آخر بین مبارک بنده ایست

بعد از گریه برای امام حسین علیه السلام تازه ما شاد میشویم
با این که زنها بیشتر دکتر میروند ولی مردها بیشتر میمیرند
چون زنها هرچه درد و غصه دارند با گریه خالی میشوند ولی مردها غصه ها را در دلشان میگذارند
غصه های منفی عبارت است از
اُفول سلامتی
2⃣ کناره گیری اجتماعی
3⃣ احساس بی ارزشی
4⃣ احساس گناه
ولی عزاداری این اثرات را در پی ندارد.

1395/07/19 @ 23:55
نظر از:  

قال الصّادقُ علیه السّلام :

کلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ مَکْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعُ وَ الْبُکاءُ عَلَى الحُسَینِ علیه السّلام.

هر نالیدن و گریه اى مکروه است ، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السّلام.

بحارالانوار ۳۱۳/۴۵

1395/07/19 @ 19:25
نظر از: مدرسه نرجس دولت آباد [عضو] 

1. مغلطه این متن، نمایش تک بعدی عاشوراست! عاشورا همزمان ابعاد مختلف زیبا و غمباری دارد!
2. شهادت، عالیترین حد کمال است که شادمانی می طلبد، اما از جنبه های دیگر این واقعه بزرگ نیز نباید غافل شد!
3. چهره غمبار عاشورا پاس نداشتن حرمت امام توسط امت است، آنهم با ناجوانمردانه ترین نوع برخورد نسبت به محبوب‏ترین خلق و شریف‏ترین انسان‏ها و خاندان و یارانش!
4. شهادت شهید برای آنها که از دستش داده اند، و از برکت وجودش در همان عصر و آینده محروم شدند، تأثر انگیز است. بخشی از این گریه بر خود ماست!
5. عزاداری و نفرین قاتلان امام حسین(ع) ادای تکلیف تولی و تبری است. دوستی پیامبر و خاندانش و دشمنی با دشمنانشان از فروع دین و تکالیف شیعه می باشد.
6. نه تنها آیاتی از قرآن به عزاداری پرداخته، بلکه پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) نیز بر اقامه عزای امام حسین(ع) توصیه و تاکید داشته اند!
7. عزاداری امام حسین برکات و آثار متعددی از آمرزش گناهان تا بقای اسلام دارد. محروم کردن شیعیان از این برکات، انگیزه شبهه افکنان از انتشار چنین متنهایی است!

1395/07/19 @ 15:35
نظر از:  

بنام خدا
امام صّادقُ علیه السّلام فرمودند :

لِکُلّ شَیْئٍ ثَوابٌ اِلا الدَمْعَةٌ فینا

هر چیزى پاداش و مزدى دارد
مگر اشکى که براى ما ریخته شود که
چیزى با آن برابرى نمى کند
و مزد بى اندازه دارد

جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 548

1395/07/19 @ 15:18
نظر از: دردانه خانه [عضو] 

با سلام و عرض تسلیت ایام سوگواری ابا عبد الله الحسین علیه السلام
خداوند به شما توفیق دهد و در راه امام حسین ع ثابت قدم باشید .
گریه برای امام حسین(ع) از منظر آیت‌الله بهجت
آیت‌الله بهجت می‌گفت: اگر من در عمرم 50 سال مراسم عزداری برای امام حسین (ع) گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برایم مراسم روضه اباعبدلله (ع) را بگیرید.
1- گریه، اذن دخول و محرم شدن انسان است

پدرم می‌گفت: گریه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه، واسطه و رابطه است. وقتی که می‌خواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه می‌کنید و اذن دخول می‌گیرید. می‌گویید یا خداوند وارد شوم؟ یا پیامبر وارد شوم؟ یا امام وارد شوم؟ در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک از چشمت جاری شد، بدان اجازه داده شده است.

پس این اشک رابطه انسان با ماوراء است. این اشک یک نشانه است. یک رمز است. فقط یک اتفاق فیزیکی نیست.

پدرم تأکید داشت خود گریه یک اذن و اجازه است. مثل چراغی است که روشن می‌شود و برای تو نشانه است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند. این عین عبارت آقاست.(به نقل از پسرآیت الله بهجت)
2_شرکت در مجالس روضه سیدالشهدا (ع) تعظیم شعائر است
3شرکت در مراسم امام حسین (ع) همان محبت ذی‌القربی و اجر رسالت پیامبر (ص) است.

نظر شخصی : مادر طول زندگی در موقعیت های مختلفی گریه میکنیم که بنا به درخواست ها یا کمبود ها متفاوت است . یکی از گریه های مثبت و پر شور که ان شاالله با شعور همراه باشد گریه بر مصیبت امام حسین ع است که چون در راستای به دست آوردن معنویات است و باعث افزایش محبت اهل بیت در انسان میشود ودر واقع چند بعدی است یک شادی و سبکی و پاک شدن روح را به همراه دارد و باعث امید بخشی در زندگی است و تحمل سختی ها را هموار میکند . جنبه دیگر اینکه گریه یک روش تبلیغی براینشان دادن حقیقت و حق در مورد انسانهایی است که با منطق قابل هدایت نیستند ….باز این چه شورش است که در خلق عالم است

1395/07/19 @ 13:28
نظر از:  

امام رضا(ع): اشک بر حسین گناهان بزرگ را فرو می ریزد.
بحار، ج44، 284


الحاقیات:
  • شماره لینک#20730 -   ضمیمه یافت نشد!
1395/07/19 @ 00:13
نظر از:  
5 stars

گریه بر دو قسم است: مثبت و منفی
1. گریه منفی: مثل گریه بر امور مادی، دنیایی، شهوانی، قدرت و …. . هیچ‌گاه اسلام چنین اشک و گریه ای را نه ترغییب و نه تأیید کرده
2. گریه مثبت: مثل گریه بر خوف خدا برای رسیدن به مقامات عالیه، گریه بر مظلوم و … . این‌ها گریه ای است که هم در قرآن تأیید شده « فَلْيَضْحَکُوا قَليلاً وَ لْيَبْکُوا کَثيراً»
آیه 82 سوره توبه
گریه بر مظلومیت سیدالشهدا نوعی اشک سیاسی و به جهت دفاع از مظلوم و نوعی مبارزه با ظالم است.
«امام صادق(ع): مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی فی مُصیبهِ الحُسین حُرِّمَت جَسَدَهُ علی النار و وَجَبَت لَهُ الجَنَّه .»
یا
«پیامبر اکرم(ص): «یا فاطمة! کل عین باکیة یوم القیامة، الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة»

بنابراین گریه پیامبران، اولیاء، علما و عرفا اشک‌هایی است که نه تنها ترغیب بر امر منفی و کسالت و انزوا نیست، بلکه از نوع «گریه بر هر درد بی درمان دواست/ چشم گریان چشمه فیض خداست» می‌باشد.

1395/07/18 @ 20:53
نظر از: زلال نور [عضو] 

http://zolalnur.kowsarblog.ir/?p=277884&more=1&c=1&tb=1&pb=1
گول قاضی شریح های زمان را نخورید

1395/07/18 @ 16:49
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

عزاداری و گریه ی صرف نیست، گریه و عزاداری لازم است ولی کافی نیست، این گریه و عزاداری باید همراه با معرفت به امام باشد و شناخت و معرفت به این معناست که ان امام را واجب الاطاعة بدانیم که در این صورت این عزاداری و گریه ها انسان را بر خط امام حسین علیه السلام قرار می دهد.
و این خود یک شادی معنوی ست که انسان محضر اباعبدالله و اهل بیت علیهم السلام شود.
حجت الاسلام دکتر علی حق شناس(استاد مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)

1395/07/18 @ 16:21
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

السلام علیک یا قتیل العبرات
گریه و زاری کردن 2نوع است، گریه و زاری که در غم عزیزان و در فراقشان برای انسان حاصل می گردد و باعث اندوه و غم ظاهری می گردد ولی در واقع تخلیه اندوه درونی است.
گریه و زاری که از روی شوق و بی اختار برای انسان عارض می شود.
اما عزاداری و گریه بر سالار شهیدان ابا عبد الله الحسین علیه السلام گریه و زاری خاصی است که نه تنها غم و اندوه را از انسان زایل می نماید بلکه باعث پاک شدن انسان از غبارهای این دنیایی می گردد و نفس را به شادابی و طهارت می رساند این را انسان می تواند خودش امتحان نماید، پاکی حاصل از گریه و عزاداری امام حسین علیه السلام دستور و نسخه ی دینی دارد، پس قطعاً انسان را افسرده و کسل نمی کند، توصیه و تأکید بر برپایی عراداری برای ایشان خود باعث زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی شجاعت ها و مظلومیت های اسلام و پرچمداران آن است که نسل به نسل با همین اشک چشم ها آبیاری شده است و نشاط دینی و تهذیب نفس و پاکی و جلای روح را به همراه دارد. انسان با از دست دادن پدر جسمی خود هر سال در سالگرد وی با برپایی مراسمی یاد او را زنده نگه می دارد و ارادت قلبی خود را به او نشان می دهد و اندوه حاصل از یاد آوری زمان حیات پدر وی را شخصی با اصل و نسب معرفی می نماید، حال چگونه می توان از پدر روحی و معنوی خود(شهید کربلا) که زندگی و حیات معنوی فرد بسته به تلاش ها و جان فشانی های او بوده است، به راحتی بتوان از یاد برد و بی اعتنا به اصالت معنوی خودگذشت.
فاطمه بلوچی(مدیر مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)

1395/07/18 @ 15:18
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

گریه بر سید الشدا مسئله ی سیاسی است نه سید الشهدا احتیاج به این گریه ها دارد و نه این گریه ها خودش_فی نفسه_ کاری از آن می آید، کار امام حسین علیه السلام سرکوب قدرت های طاغوتی بود. حرکت امام حسین علیه السلام برای برداشتن نمادهای ظلم، زورگویی و فساد و برقراری قسط و عدل در میان جوامع بود برای نجات انسان و انسانیت و در راستای رسالت انبیای الهی؛ بنابراین مجالس عزای امام حسین علیه السلام مردم را مجتمع می کند، بسیج می کند برای یک مسأله.
بی دلیل نیست که بعضی از ائمه ما می فرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند و یا بی دلیل نمی گویند که هر کس بگرید، بگریاند و یا حالت گریه کردن به خود بگیرد، اجرش بسیار است.
مسأله مسأله ی تباکی نیست، مسأله، مسأله ی سیاسی است. که ائمه ی ما با همان دید الهی که داشتند، می خواستند که ملت ها را با هم بسیج کنند برای آن هدف عالی که همان نجات انسان ها و انسانیت از گردن کشی، تفرعن و قدرت های شیطانی است.
هاجر انجمنی طلبه ی مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها، با استناد به فرمایشات امام (ره) و مقام معظم رهبری

1395/07/18 @ 14:50
نظر از: ياور مهدي(عج الله تعالي فرجه شريف) [عضو] 

بسمه تعالي
براي رسيدن به همراهي سيد الشهدا(عليه السلام ) دستور اول گريه است -.گريه هم درجات ومراتبي دارد كه نازلترين آن تباكي است وحد اعلاي آن جاري شدن احوال معصوم بر قلب مومن است وبر اساس هر مرتبه خاصيت خود را دارد ؛ اشك بر سيد الشهدا (عليه السلام ) شراب طهور است وباعث آمرزش گناهان مي شود .كسي بر امام حسين (عليه السلام ) گريه مي كند كه باطن اش زلال است اگر چه كه دچار گناهي بشود؛ مومن باطن اش طاهر است وقتي به سر چشمه امام وصل شد واين اتصال مبداء گريه شد اتفاقي كه مي افتد اين است كه گريه طهارت مي آمورد.
برگرفته از سخنان حجت الاسلام والمسلمين مير باقري

1395/07/18 @ 13:15
نظر از: مخلصی [عضو] 
مخلصی
1395/07/18 @ 09:16
نظر از: تسنیم [عضو] 

بسم الله النور
عرض تسلیت محضرحضرت صاحب العصروالزمان
وجوه مختلفی در این پرسش وجود دارد وجه نظر عرفانی، معرفتی
وجه نظر علمی، اجتماعی ، طبی و روانشناختی و….
برای ما که قطعا پرورده مکتب عاشورا و نهضت امام خمینی هستیم و مانوس حماسه حضرت سیدالشهداء علیه السلام هستیم از نقطه نظر عرفانی و معرفت شناختی بحث تفصیل محبوبتری دارد اما پرسش عمومی است
و نیازمند پاسخی عمیق
اولا عنصر خنده و گریه باید تبیین شود نتایج اخیر محققان مبنی بر این قرار گرفته که خنده شدید و زیاد عامل بیماریهای قلبی عروقی و … است واینکه در بین عموم مثل شده خنده بر هر درد بی درمان دواست مزاح بی اساسی است که علم غیر این را اثبات نموده است. پس اساسا اینکه گریه عامل پس رفت انسان شود که گاها شنیده می شود بی اساس است گریه بر اباعبدالله که شفاخانه قلوب شیعیان است چرا که در وجه معرفتی بنده در یک حماسه بی نظیر و ماموریت بی بدیل الهی از طرف ولی خدا هم سو با جریان حق می شود و مراتب خود را در مدار ولی خدا می افزاید و رابطه هندسی دقیقی در میران تقرب و هدایت انسان به محضر حق تعالی دارد. از اینجاست که گفته اند اشک نمایی و ریا در این بارگاه بخشیده شده که ثواب هم ذکر کرده اند چرا که حساسیت موضوع مطرح است جریان عالی حق با جریان باطل به عینیت و تمامی مقابل هم قرار گرفته اند و هر جهت گیری اینجا آزمون عملی و قطعی است نه آزمون خطا و از همین رو گفته اند کل یوم عاشورا ….
مبحث معرفتی عمیق و خارج از ضیق ظرف این صفحه است و مطالب آنقدر وفور دارد که بنده به کم کفایت می کنم.
و البته بزرگان ما تاکید کرده اند گریه بر حضرت سرور قلبی می آورد که به تجربه شخصی قطعا همه تجربه کرده ایم.
مضاف اینکه گریه اگر هدفدار باشد اگر گریه عاجز نباشد منشاء قدرت و ایمان روحی خواهد شد و همین راز 8 سال دفاع مقدس ماست هر گریه نامطلوب نیست و غم و گریه اگر برای هدفی بزرگ باشد منشاء عروج و تعالی انسان خواهد شد
منافع گریه از لحاظ جسمی نیز افزون است
نظر محققان در باب گریه احساسی : ( البته مضاف گریه احساسی باید گفت هدفدار عالی) ” هنگامی که ما دچار استرس هیجانی می شویم، مغز و بدن ما شروع به تولید ترکیبات شیمیایی و هورمونهای خاصی میکند. گریه کردن کمک میکند تا این ترکیبات شیمیایی زائد که نیازی به آنها نیست از بدن حذف گردند.

- اشکهای احساسی در واقع مواد سمی ای که در پی استرس هیجانی در خون تجمع می یابند را از بدن دفع میکند.
- اشکهای احساسی سطح منگنز بدن را کاهش میدهند. این مواد معدنی بروی خلق و خو تاثیر مستقیم میگذارد. غلظت منگنز اشک احساسی 30 برابر بیشتر از منگنز موجود در سرم خون است.
- اشک احساسی نسبت به اشک پایه و رفلکس حاوی 24 درصد پروتئین آلبومین بیشتری میباشد.

5- گریه مانند ادرار و تعریق باعث حذف مواد سمی و محصولات زائد را دفع می کند.
- گریه یک مکانیسم رایگان، طبیعی و قدرتمند برای کنار آمدن با درد، استرس و اندوه میباشد.
-هورمونهایی که پس از استرس در بدن انباشته میشوند به حد سطح سمی رسیده و باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن و دیگر فرآیندهای بیولوژیکی میشوند. اشک های احساسی به عنوان دریچه اطمینان برای قلب عمل میکنند.
- ترکیباتی که حین استرس در بدن تجمع می یابد با اشک خارج میگردند. همین امر باعث کاهش استرس میگردد. این مواد شامل آندورفین (lucine-enkephaline)، که در کنترل درد موثر است، پرولاکتین که در تنظیم تولید شیر نقش دارد، و آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) که یک نشانگر مهم استرس است، میباشند. سرکوب گریه و اشک باعث افزایش استرس میگردد.
- گریه عملی طبیعی، سالم و شفا بخش است.
- گریه در کاهش و جلوگیری از بیماریهای مرتبط با استرس موثر میباشد.
- خنده و گریه دو ابزار کارآمد درکاهش استرس و رهایی از احساسات منفی میباشند.
- هنگامی که گریه سرکوب میشود، هیجانات رها نمی شوند و خصایص شخصیتی مخرب همچون پرخاشگری بروز میکنند.
- به باور دانشمندان سرکوب و امتناع از گریه کار معقولی نیست.
- انسان ها پس از گریه کردن از لحاظ جسمی و روانی احساس بهتری میکنند و در واقع سبک و خالی میشوند. (به علت دفع مواد انباشته شده که توضیح داده شد)
- گریه کمک میکند به آزاد سازی آندورفین ها به جریان خون. آندورفین ها ترکیبات شیمیایی ای هستند که باعث بهبود خلق و خو و تسکین درد میشوند.
این موارد سطح پایین مطلب برای رد این گفته است که مطلق اندوه و گریه نامطلوب است جدا از تجربه عینی جامعه بر اینکه اشک شدت اندوه را کم می کند اما مسئله اساسی بنده هم سوئی ماست در مقابله حق و باطل …
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
التماس دعا.

1395/07/17 @ 22:21
نظر از: راوی [عضو] 

گریستن در فراق عزیزان و بزرگان دین، یکی از سنت های ثابت در سیره پیامبر اسلام(ص)، اهل البیت(ع) وصحابه است، این عمل وقتی در سیره پیامبر(ص) وجود دارد، دیگر جایی برای اشکال باقی نمی‌ماند و حتی گریه پیامبر(ص) هنگام حضور بر سر مزار مادر گرامی‌شان حضرت آمنه بنت وهب(س) نشان می‌دهد که گریه پس از سه روز جایز است، بلکه هر زمان که به‌ یاد عزیزی افتادیم و یا بر سر مزارش حاضر شدیم گریستن نیکو است زیرا حداقل یادآور سرای آخرت برای خود است. گریه بر امام حسین علیه الصلاة و السلام نیز بصورت خاص در منابع روایی از سیره پیامبر نقل شده است، میتوان این برداشت را نمود که گریه بر امام حسین(ع) اقتدای به سنت و سیره صحیح پیامبر خدا است.
گریه در سنت پیامبر:
از آنجا که عملکرد رسول خدا(ص)، از مهمترین ادله تشریع و دینی بودن یک مساله در اسلام است و مواردی از سیره عملی رسول خدا اشاره می‌شود که آن حضرت در موارد مختلفی بر اموات گریسته اند.
گریستن بر درگذشتگان و عزادارى بر ایشان، امرى برخاسته از احساس است و هر مصیبت زده اى را به سمت خود می‌كشاند. رسول گرامى اسلام حضرت محمد مصطفى(ص)، چنین امرى را سزاوار و شایسته دانسته، بر گریه كردن توصیه مى‌فرمود .
«گریه نشانه نرم دلی است.»
اسامه بن زید مى‌گوید :
روزى که فرزند دختر پیامبر درگذشت، دختر غم دیده ی آن حضرت، این واقعه را به پدر خبر داد و از ایشان درخواست حضور نمود.
رسول خدا(ص) نیز به همراه سعد بن عباده، معاذ بن جبل، ابى بن كعب، زید بن ثابت و جمعى از یاران به منزل دختر غم دیده خویش رفت.
پیامبر مهربان، كودك را در بغل گرفت و بشدت گریست و اشكان مبارك سرازیر گشت…
سعد با مشاهده گریه پیامبر، با تعجب پرسید: چرا گریه مى‌كنید؟!
رسول خدا(ص) در پاسخ چنین فرمود:
رحمة یجعلها فى قلوب عباده ، انما یرحم اللَّه من عباده الرحماء
گریه رحمتی ازجانب خداست که در دل بندگانش قرار می‌دهد وخداوند بندگان رحیم خودرامورد رحمت قرار میدهد.( صحیح بخارى ، جلد 1، صفحه 431 حدیث 1224 سنن النسائى ، جلد 4 صفحه 21 حدیث 1868.)
«چرا عمویم حمزه گریه كنی ندارد؟!»
پس از پایان نبرد احد، رسول اكرم(ص) راهى شهر مدینه شد، در آن هنگام زنان انصار در سوگ شهداى خویش مى گریستند.
پیامبر با شنیدن مویه عزاداران، از شهادت و غربت عمویش حمزه یاد كرد و فرمود :
و لكن حمزة لا بواكى لهاما عمویم حمزه گریه كننده‌اى ندارد
پیامبر پس از اندكى استراحت ، صداى ناله زنان انصار را شنیدند كه براى حمزه مى‌گریستند .
ابن عبدالبر مى‌گوید : تا به امروز زنان انصار پیش از گریه بر مردگان خویش ، نخست بر حمزه مى‌گریند.)
ابن عبد البر، الاستیعاب، جلد 1 صفحه 374 ،
ابن حنبل الشیبانی مسند احمد ، جلد 2 ، صفحه 84 .
حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، جلد 1 صفحه 537 حدیث 1407)
«باید بر مثل جعفر گریست!»
همچنین پس از كشته شدن جعفر پسر ابیطالب در نبرد موته، پیامبر به خانه او رفت و با حضور خویش تسلى دل خاندان او گردید، آن حضرت به هنگام خروج چنین فرمود : على مثل جعفر فلتبك البواكى ؛ سزاوار است بر مثل جعفر گریستن ، پس گریه كنندگان بر همچون جعفر بگریند (ابن عبدالبر، الاستیعاب، جلد 1 صفحه 243، بلاذرى ، انساب الاشراف ، صفحه 43)
«بگذار گریه کنند! »
دیدگاه‌هاى افراطى و دور از احساس و عاطفه كه با گریه كردن مخالفت میكردند، در نزد پیامبر جایگاهى نداشت و آن حضرت در برابر آن موضع گیرى مى‌فرمود…
کمااینکه به گفته مورخان :
روزى رسول خدا(ص) در تشییع جنازه یكى از مسلمانان حضور یافتند و عمر نیز به همراه ایشان حركت كرد.
عمر تا صداى گریه زنان را شنید، برآشفت و آنان را از گریستن نهى كرد!
رسول خدا(ص) رو به عمر كرده، چنین فرمود :
یا عمر! دعهُنَّ ، فان العین دامعة و النفس مصابة و العهد قریب
اى عمر! كارى به آنان نداشته باش، بگذار بگریند، همانا كه چشم گریان است و نفس مصیبت زده است و پیوند با تازه درگذشته بسیار نزدیك .( مستدرك حاكم ، جلد 1 ، صفحه 537، حدیث 1406 ؛ مسند احمد ، جلد 2 ، صفحه 110 حدیث 5889 ، كنز العمال ، جلد 15 ، صفحه 975 حدیث 42475.)

سیره اهل بیت در برپایی مجالس سوگواری و گریستن و گریاندن برای مصیبت های جانسوز و عظیم کربلا و یادآوری حادثه عاشورا در زمان های مناسب
امام سجاد (ع) در طول دوران امامتش پیوسته سوگوار قصه عاشورا بود، در این مصیبت آنقدر گریست که از «بکائین» بسیار گریه کنندگان بشمار آمد و لقب گرفت. (وسائل الشیعة، ج 2، ص 922 )
علقمه حضرمی نقل می کند که امام باقر (ع) در روز عاشورا برای امام حسین (ع) در خانه اش اقامه عزا می کرد و خود آن حضرت برای جدش می گریست، تقیه نمی کرد و به کسانی که در خانه بودند می فرمود: برای آن حضرت سوگواری کنند و در مصیبت حسین (ع) به یکدیگر تسلیت بگویند. (وسائل الشیعة، ج 10، ص 398)
امام صادق (ع) به داود رقی فرمود: من هرگز آب سرد ننوشیدم جز این که به یاد امام حسین (ع) افتادم.( امالی صدوق، ص 142
از حضرت امام رضا (ع) روایت شده است: وقتی ماه محرم می شد، کسی پدرم (امام کاظم (ع)) را خندان نمی دید و اندوه و حزن بر وی غالب می شد تا روز دهم، و چون روز عاشورا فرا می رسید، آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می فرمود: امروز، روزی است که حسین (ع) شهید شده است. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، بخش مربوط به اعمال ماه محرم
ائمه اطهار (ع) نه تنها خود در عزای سالار شهیدان می گریستند، بلکه همواره مودم را به گریستن بر آن حضرت تشویق و ترغیب می نمودند. در روایتی آمده است: هر کس بر حسین (ع) بگرید، یا (حتی) یک تن را بگریاند، پاداشش بهشت است و هر کس حالت اندوه و گریه به خود بگیرد نیز، پاداشش بهشت است. (بحارالانوار، ج 24، ص 284)
تشویق شاعران به مرثیه سرایی، شاعرانی که مصیبت های کربلا را به شعر درآورده و در مجالس و محافل می خواندند، همواره مورد لطف و عنایت ویژه امامان معصوم (ع) قرار می گرفتند، افرادی چون کمیت اسدی، دعبل خزاعی، سید حمیری و …
اما چرایی عزاداری امام حسین علیه السلام؛
به شهادت تاریخ، قیام و شهادت امام حسین(ع)، یکی از موثرترین برنامه های الهی برای حفظ اسلام ناب است و خون امام حسین و یارانش در کربلا در آن برهه از زمان باعث شد که جان تازه ای در کالبد بیمار اسلام بدمد و حیات جاودانگی در رگ آن جاری شود.
در طول تاریخ، این قیام الگویی شد برای تمام حق خواهان و ظلم ستیزان که با انگیزه گرفتن از آن در برابر سختی ها و مشکلات ایستادگی نموده و امید به پیروزی نهایی خویش داشته باشند.
از طرفی، حاکمان ستمگر و دشمنان ازادی و آزادگی نیز در طول تاریخ قیام سرخ حسینی را مزاحم سلطه گری و استبداد خویش می‌دانستند، و برای مبارزه با آن، از هیچ کوششی دریغ نکردند، و با تمام سعی و توان خویش با نمادهای عاشورایی و عاشورائیان به مبارزه برخواستند، گاهی حسین(ع) را طاغی و باغی بر حکومت خلیفه رسول خدا معرفی کردند و جار زدند که «ان الحسین خرج عن حده فقتل بسیف جدیه» و گاهی روز عاشورا را عید وسرور انبیاء خواندند و با بدعت خواندن عزاداری و گریه بر اموات، خواستند مراسم عزای حسینی، که احیاء کننده شعار حسین علیه السلام است، را زیر سوال ببرند.
روضه و گریه، اسلام را حفظ کرده است
امام خمینی ـ قدس سره ـ در پاسخ آقای فلسفی سرآمد وعاظ و خطبای ایران، درخصوص مسئله گریستن و عزاداری امام حسین علیه السلام القائات و شبهات روز که عزادای یعنی چه و روضه و گریه کردن چه چیزی را حمل می کند و از این قبیل مطالب. بیانات بسیار جالبی بیان داشتند که همان نیز نقطه عطفی در احیای فرهنگ عاشورا بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
من چند جمله راجع به تکالیف کلی روحانیون و اهل محراب و منبر باید عرض بکنم و بعد مشکلاتی که هست. آقایان روحانیون، و خصوص اهل منبر، خطبا، اینها سخنگوی اسلام هستند. اگر حکومتی سخنگو می خواهد، سخنگوی اسلام، آقایان خطبا هستند…. سید الشهدا به داد اسلام رسید، سید الشهدا اسلام را نجات داد. روضه سید الشهدا برای حفظ مکتب سید الشهدا است. آن کسانی که می گویند روضه سید الشهدا را نخوانید اصلًا نمی فهمند مکتب سید الشهدا چه بوده و نمی دانند یعنی چه؛ نمی دانند این گریه ها و این روضه ها حفظ کرده این مکتب را. الآن هزار و چهار صد سال است که با این منبرها و با این روضه ها و با این مصیبتها و با این سینه زنیها ما را حفظ کرده اند؛ تا حالا آورده اند اسلام را. این عده از جوانهایی که این طور نیستند که سوء نیت داشته باشند خیال می کنند حالا باید ما حرف روز بزنیم! حرف سید الشهدا حرف روز است، همیشه حرف روز است، همیشه حرف روز را سید الشهدا آورده است دست ماها داده و سید الشهدا را این گریه ها حفظ کرده است و مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده؛ این سینه زنیها و این دستجات، و عرض می کنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدّسی بود و توی اتاق و توی خانه می نشست برای خودش و هی زیارت عاشورا می خواند و تسبیح می گرداند، نمانده بود چیزی، هیاهو می خواهد.

هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود. اینها اشتباه می کنند، بچه اند اینها! نمی دانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام، خودتان هم شاید خیلی ندانید! این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته، آن گُلی است که هی آب به آن می دهند زنده نگه داشته، این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را؛ این ذکر مصیبتها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. ما باید برای یک شهیدی که از دستمان می رود عَلَم بپا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه کنیم؛ فریاد کنیم. دیگران می کنند، دیگران فریاد می زنند وقتی یکی از آنها کشته بشود. فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود، میتینگها می دهند؛ فریادها می کنند. این یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سید الشهدا. و اینها ملتفت نیستند. توجه ندارند به مسائل.

همین گریه ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سرایی ها، همینهاست که ما را زنده نگه داشته، همینهاست که این نهضت را پیش برده، اگر سید الشهدا نبود، این نهضت هم پیش نمی برد، سید الشهدا همه جا هست: کُلُّ أرضٍ کربلا. همه جا محضر سید الشهدا است، همه منبرها محضر سید الشهدا است، همه محرابها از سید الشهدا است.

اگر سید الشهدا نبود، یزید و پدرش و اعقابشان اسلام را مَنْسی کرده بودند. اگر نسیان نشده بود، یک رژیم طاغوتی در خارج منعکس شده بود. معاویه و یزید یک رژیم اسلامی را رژیم طاغوتی داشتند معرفی می کردند. اگر سید الشهدا نبود، این رژیم طاغوتی را اینها تقویت می کردند؛ به جاهلیت برمی گرداندند. اگر حالا من و تو هم مُسلم بودیم، مُسلم طاغوتی بودیم! نه مُسلم امام حسینی. امام حسین نجات داد اسلام را. ما برای یک آدمی که نجات داده اسلام را و رفته کشته شده هی سکوت کنیم؟ ما هر روز باید گریه کنیم، ما هر روز باید منبر برویم برای حفظ این مکتب، برای حفظ این نهضتها؛ این نهضتها مرهون امام حسین- سلام اللَّه علیه- هست. نمی فهمند اینها! بچه اند اینها، سوء نیت ندارند. بله خوب، ممکن است بعضی از آنها هم سوء نیت داشته [باشند] بعضیها هم روی نقشه کار بکنند همان طوری که زمان رضا خان. منتها او یک قدری روی نفهمی کرد، بعدها روی فهمیدگی. جلوی منبرها را همه را گرفت نگذاشت کسی منبر برود. محرابها را هم همه را یک جور دیگر کرد و گرفت. یک مجلس روضه ای نداشتیم. در همه قم- آن قدری که آن وقتها بود- می گفتند یک مجلس آقای صدوقی بود که قبل از اذان، شاید، یا قبل از آفتاب، تمام می شد، شب بود، این یک مطلبی بود. نه این است که مِنْ باب اتفاق رضا خان آمد منبرها را نگذاشت و محرابها را جلویش را گرفت و روحانیون را متحد الشکل کرد، نخیر، مسأله نقشه بود، نقشه اینکه این قوه را بکوبند، این قوه محراب و منبر که از آن می آید یکدفعه یک ملت را هول بدهد به یک طرف، و یک همچو سلطنت را از بین ببرد، این را از بین ببرند؛ این قدرت را از دست ما بگیرند.

نمی دانند این قشرهای سیاسی که چه خدمتی این منبر، این محراب، به این کشور کرده. اینها چنانچه ملی هستند- ما کار نداریم که آیا به خدا هم کار دارند یا نه- اگر ملی هستند، اگر کشورشان را می گویند می خواهیم، اگر ملت را می گویند که ما می خواهیم، اینها باید دامن بزنند به این روضه خوانیها، برای اینکه این روضه خوانیها این ملت شما را حفظ کرده، این روضه خوانیها و مصیبت و گریه است که کشور شما را حفظ کرده. بله، چنانچه یک مردمی هستند که روی همان نقشه ای که طرح شده است، که باید قدرت اسلام گرفته بشود و قدرت روحانی گرفته بشود و قدرت خطیب گرفته بشود تا راه باز بشود برای آنهایی که باید استفاده کنند و استفاده کردند، آنها یک مردم دیگری هستند که با آنها نمی توانیم حرف بزنیم. اما سایر مردم، اینهایی که مسجد می آیند، منبر را گوش می کنند، مطالب را گوش می کنند، همچو که به روضه می رسند، رد می شوند می روند، این از باب این [است ] که ملتفت نیستند چه هست آن. روضه است که این محراب، که این منبر، را حفظ کرده. اگر آن روضه نبود، این منبر هم نبود، این مطالب هم نبود، آن حفظ کرده. ما باید به شهیدمان گریه کنیم؛ فریاد کنیم؛ مردم را بیدار کنیم.

البته یک مطلبی هم که باید بین همه ما باید باشد این است که این نکته را به مردم بفهمانیم همه اش قضیه این نیست که ما می خواهیم ثواب ببریم، قضیه این است که ما می خواهیم پیشرفت کنیم. سید الشهدا هم که کشته شد، نه اینکه رفتند یک ثوابی ببرند، ثواب برای او خیلی مطرح نبود، رفت که این مکتب را نجاتش بدهد، اسلام را پیشرفت بدهد، اسلام را زنده کند. شما هم که دارید نوحه خوانی می کنید، حرف می زنید، خطبه می خوانید، نوحه می خوانید، مردم را به گریه وادار می کنید، مردم هم که گریه می کنند؛ همه روی این مقصد باشد که این اسلام را ما می خواهیم با همین هیاهو حفظش کنیم. با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعرخوانی، با این نثرخوانی، ما می خواهیم این مکتب را حفظ کنیم. چنانچه تا حالا هم حفظ شده. باید این نکته هم به مردم گفته بشود، تذکر داده بشود، که آقا قضیه روضه خوانی قضیه این نیست که من یک چیزی بگویم و یکی هم گریه کند، قضیه این است که با گریه حفظ شده است این، با گریه این حفظ شده، حتی «تَباکی» هم ثواب دارد. خوب، تبَاکی چرا ثواب دارد، برای اینکه تباکی کمک می کند به این مکتب؛ کمک به مکتب می کند. اینها اشتباه است که اینها یک طرف قضیه را می بینند، یک طرف قضیه را نمی بینند و مع الأسف ما همیشه- یعنی اسلام همیشه مبتلا بوده به این یک طرف دیدنها؛ همیشه مبتلا بوده.

اینکه در روایت است که اسلام غریب است، از اول غریب بوده و الآن هم غریب است، برای اینکه غریب آن است که نمی شناسند او را. در یک جامعه ای هست او، اما نمی شناسند، نمی شناسند اسلام را، هیچ وقت شناخته نشده ( صحیفه امام، ج8، ص 519 و 526-530)

پاسخ بسيار زيبايي كه مقام معظم رهبري در اين زمينه داده اند نيز مورد توجه بوده است؛ ايشان فرمودند: «اين سخن كه هميشه مردم تشويق به عزاداري شده و از شادي ها دور گشته اند حرف درستي نيست. ايام سال و تاريخ ما داراي ايام حزن و سرور مي باشد. از اين رو در روايات وارد شده، كه شيعيان ما در شادي ها شاد و در حزن و اندوه ها غمگين هستند. در اعيادي مثل عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير، ميلاد امامان معصوم، بازگشت از سفر حج و زيارت، تولد اولاد، ازدواج و عروسي و بسياري موارد ديگر دستور به جشن و شادي و مراسم مهماني و اطعام داده شده است و در ايران نيز در بسياري از عيدهاي مذهبي تعطيل رسمي مي باشد. در مقابل هم در ايامي مثل شهادت بزرگان ديني- كه دردناك ترين آن تاسوعا و عاشورا است- دستور عزاداري داده شده و اين عزاداري چند جهت دارد:
1. جنبه عاطفي: كسي كه عزيزي را از دست مي دهد، ناخودآگاه حزين و غمناك است و نمي تواند غمگين نباشد.
2. جنبه سياسي: اگر اين عزاداري ها نبود، قيام خونين و روشنگر سيد الشهداء به فراموشي سپرده مي شد و چه بسا اصل قيام و شهادت آنان هم مورد تحريف و انكار قرار مي گرفت. در زمان صدر اسلام، شرايط اقتضا نكرد كه شيعيان براي حضرت زهرا(سلام الله عليها) عزاداري و نوحه خواني كنند و لذا در تاريخ برخي از مورخان مغرض، اصل شهادت حضرت را انكار كرده، حتي مي گويند: اگر محسن فاطمه شهيد شده پس قبرش كجاست؟ لابد اگر مي توانستند مي گفتند: اگر پيامبر دختري به نام فاطمه داشته و كشته شده پس قبرش كجاست؟
3. جنبه ديني: در ماه محرم با برپايي مراسم هاي عزاداري و سخنراني، مردم بيش از پيش با معارف الهي و اخلاق اسلامي آشنا مي شوند و اين عاشورا است كه دين ما را حفظ كرده است.
4. جنبه تربيتي: كودكان و نوجوانان از برپايي اين مراسم و يادآوري آن واقعه عظيم، شجاعت و ايثار و فداكاري را الهام مي گيرند.
البته لقاي الهي براي امام حسين (عليه السلام) زيباترين و باشكوه ترين چيزهاست. ولي در ايام مصيبت، حزن و اندوه امامان (عليهم السلام) از واقعه جانگداز عاشورا، نمي توانيم مسرور باشيم و قطعا دشمنان ائمه (عليهم السلام) در اين روز مسرور بودند.»( 39. CD پرسمان، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها مركز فرهنگي، 1373.)
پس نتيجه اينكه، حزن و اندوه در ايام عزاداري يك مسأله بسيار مهم عقيدتي سياسي است و کارکرد اجتماعی و سیاسی دارد.

1395/07/17 @ 19:31
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

درست است که در میان شیعه عزاداری رنگ و بوئی خاص دارد (که ثمرات این عزاداری را به وضوح می توان دید.) اما وجود این عزاداری ها به معنای اینکه شیعیان غمگین هستند یا اینکه مذهب شیعه با غم آمیخته است نیست. از یک سو می بینیم که افرادی که به نحوی با مسجد و مجالس امام حسین (علیه السلام) در ارتباط هستند نسبت به دیگر افراد از روحیات بالاتر برخوردار هستند و افسردگی ای که در میان دیگران دیده می شود در آنان کمتر دیده می شود و اگر گفته شود، این افراد نسبت به دیگر افراد از روحیه ی شادتری برخوردار اند سخن به گزاف گفته نشده است. از آن طرف هم باید دقت نمود که اسلام با جشن و شادی مخالف نیست بلکه اسلام تمامی نیازهای فطری انسان را در نظر گرفته و برای برطرف ساختن آن نیازها نیز برنامه دارد؛ غم و شادی هر دو نیاز فطری انسان است. به عبارت دیگر در اسلام به همه نیازهای انسان توجّه شده است از جمله نیازهای طبیعی انسان احتیاج به تفریح و شادی و استراحت است که روایاتی نیز در این زمینه داریم از جمله این‌که حضرت فرمودند: «مؤمن باید ساعات خود را به سه بخش تقسیم کند… و یک بخش آن را در لذّت حلال و تفریح قرار دهد». روایاتی هست که از کسالت بپرهیزید و نگذارید به شما نزدیک شود و فرموده‌اند: «ایّاک و الکسل والضّجرفانّهما یمنعاک عن حّظک من الدنیا و الاخرة» یعنی از کسالت دوری کنید زیرا آن از بهره دنیا و آخرت شما را باز می‌دارد. چه دستورات فردی و چه دستورات اجتماعی اسلام همگی براساس رضایت، شادی، ‌نشاط و تحرک است. دقت در این احکام، جدا از عنصر رضایت که شادمانی همیشگی را تضمین می‌کند، نشان‌دهنده رفتارها و اعمال شادی بخش و نشاط‌ آور است. اعیاد اسلامی مانند عید فطر، عید قربان، عید غدیر، رفتارها و اندیشه‌های شادمانه زیستن را القاء می‌کنند. با صحه‌گذاشتن اسلام بر عید نوروز و تأیید و تکمیل آن، نیز تاکید بر رفتارها و لحظه‌های شادی کردن برای انسان‌ها است. خود گریه هم در مواقعی موجب خالی شدن دل از غم ها و غصه ها شده و موجب نشاط روحی می شود.

1395/07/16 @ 21:29
نظر از:  
5 stars

ترغیب اسلام به گریه:
آیه:(فلیضحکوا قلیلا ولیبکوا کثیرا)[1]
وقتی که انسان می خندد که مسبوق به یک سرور وخوشحالی است,تعلقش به جهان بیشتر می شود.اما در گریه,یک
نا امیدی از این جهان است.حالا وقتی تعلقت قطع شد,روحت متوجه حق تبارک وتعالی می شود.بنا براین گریه مظهر وسمبل قطع تعلق از این دنیاست.
هر چه گریه بیشتر باشد,یعنی تعلقات از این جهان کمتر می شود وهر چه تعلقات کمتر باشد قرب شما به حق تعالی بیشتر می شود,سرّش این است والا خنده وگریه دو خصلت آدمی است.
گریه یک مفهوم عرفانی دارد که وقتی انقطاع حاصل می شود وارتباط انسان با تعلقات قطع می شود,یک انبساط به او دست می دهد واین نشانه انبساط قلب است وجوششی دارد به نام اشک,همانطور که از چشمه ها آب می جوشد.
بنابراین گریه وخنده معمول مراد نیست ؛بلکه این انبساط قلب است که در واقع درهای رحمت را باز می کند.[2]

امام علی علیه السلام می فرماید:المؤمن بشرهُ في وجهه وحزنهُ في قلبه[3]؛مومن کسی است که شادیش در رخسار او واندوهش در دل است؛ آن حزن انقباض نسبت به دنیاست وانبساط نسبت به حق.
(واذكر ربك في نفسك تضرعا وخفية……)[4]؛پروردگارت را در دل خود,از روی تضرع وخوف یاد کن.
این مطلوبی نفس تضرع از این جهت است که هر چه تضرع بیشتر باشد انقطاع از این عالم بیشتر است.

روایت
قال الباقر عليه السلام:(ثم ليندب الحسين ويبكيه يأمر من في داره بالبكاء عليه ويقيم في داره مصيبة بإظهار الجزع عليه ويتلاقون بالبكاء بعضهم بعضا في البيوت وليعز بعضهم بعضا بمصاب الحسين عليه السلام)[5]؛امام باقر علیه السلام
نسبت به کسانی که در روز عاشورا نمی توانند به زیارت آن حضرت بروند,اینگونه دستور عزاداری دادند وفرمودند:برحسین علیه السلام ندبه وعزاداری وگریه کند وبه اهل خانه خود دستور دهد که بر او بگریند ودر خانه اش با اظهار گریه وناله بر حسین علیه السلام ,مراسم عزاداری بر پا کنند ویگدیگر را با گریه وتعزیه وتسلیت گوئي در سوگ حسین علیه السلام در خانه هایشان ملاقات کنند.

پی نوشت:
[1].سوره توبه,آیه ۸۲.
[2].آثار واندیشه های دکتر دینانی در برنامه معرفت.
[3]مجموعه رسایل در شرح احادیثی از کافی,ج۲,ص۲۴۱.
[4]سوره ی اعراف,آیه۲۰۵.
[5]کامل الزیارات,ص۱۷۵.

1395/07/16 @ 17:07
نظر از: زلال نور [عضو] 

خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟

علامه امینی تعریف کرده است که: مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او می‌دهد؟

تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام،
در کنار ایشان دو کوزه بود،
فرمود: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود،
استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.

کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت  امیرالمومنین(ع) باز گردم.

ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است.
وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود،
رو به من نمود که از من آب بگیرد،
من مانع شدم و گفتم:
اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد.

حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم،
دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم،
کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است،
او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد،
من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد،
به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد
چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است.
درختان هم خشک شده بودند
او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت.
هرچه دورتر می‌شد،
هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند.

به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم،
فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد،
اگر هم یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود.
بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.

لعن الله قاتلیک یا اباعبدالله الحسین (ع)

???? منابع:
۱-البدایه النهایه، ج ۸، ص ۲۹۷
۲-یادنامه علامه امینی ص ۱۳ و ۱۴
۳-سرنوشت قاتلان شهدای کربلا، عباسعلی کامرانیان

1395/07/16 @ 13:59
نظر از: محمدی [عضو] 
1395/07/16 @ 08:38
نظر از: دارابي [عضو] 
5 stars

با سلام و احترام خدمت شما بزرگواران
غم و غمگینی خیلی عام است و شامل همه موارد از دنیوی تا اخروی میشود. برخی غم ها نکوهیده اند و دین آنها را توصیه نمیکند. مانند غمهایی که در اثر رذائل اخلاقی، مثل حسد و کینه و دروغگویی و … بر نفس عارض میشود. اما غمی که از سر درد عمیق انسانی باشد و بخاطر مرگ ارزشهای الهی ، بر روح انسان حاکم میشود حتی توصیه هم شده. در رثای قهرمانان الهی گریستن و محزون بودن نه تنها ناپسند نیست و آثار مخرب غمهای واهی را ندارد بلکه در لسان روایات به آن توصیه هم شده. از جمله در کلام امام جعفر صادق علیه السلام در ثواب گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام آمده “مَن ذُکِرَنا عنده ففاضَت عیناه و لو مِثل جَناحِ الذبابه غفر اللهُ له ذنوبه ولو کانت مثل زَبَدِ البحر” کسی که به یاد ما چشمانش اشک آلود شود گرچه به اندازه بال مگسی باشد خداوند گناهانش را میبخشد هرچند به اندازه کف دریا باشد. و روایات بیشمار دیگری که در این زمینه داریم. چرا که این حزن و گریستن ، قلب انسان را رقیق و روح را لطیف میکند. از طرفی گریستن محض هدف این توصیه ها نیست و پی بردن به انگیزه ها و اهداف شهادت یا مصائب وارده بر آنها ، بنده را به ارزشها رهنمون میسازد و به قوام و ثبات اعتقادی میرساند.

1395/07/15 @ 18:09
نظر از: متین [عضو] 
5 stars

ترغیب به عزاداری ترغیب به غمگینی نیست چرا که همه انسان ها می توانند شاد رندگی کنند اما با شادی محض انسان نه شهادت طلبی می آموزد و نه شجاعت و غیرت ، بلکه عزاداری آن هم عزاداری با انگیزه گریه برای مظلوم انسان را به وارستگی از دنیا سوق می دهد و او را حتی برای زمانی کوتاه سبکبال می کند . و این خود بهترین شادی است که نصیب یک عزادار می شود ، در همین راستا آیت الله مصباح توضیح می دهند که چرا به جای شادی و پخش نقل و نبات و شیرینی باید عزاداری کنیم :

«احساسات و عواطف انواع مختلفی دارد . تحریک هر نوع احساسات و عواطف ، باید با حادثه مربوط متناسب باشد . حادثه ای که بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد ، حادثه شهادت ابی عبدالله علیه السلام بود . او بود که مسیر تاریخ را عوض کرد . او بود که درسی برای حرکت ، برای نهضت ، برای مقاومت و برای استقامت تا روز قیامت به انسان ها داد .

برای آن که آن خاطره تجدید شود ، فقط مجلس جشن و شادی کافی نیست ، باید کاری متناسب با آن حادثه انجام شود ، یعنی باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود ، اشک در دیده ها جاری شود ، شور و عشق در دل ها پدید آید و در این حادثه چیزی که می تواند چنین نقشی را بیافریند ، همین عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است ؛ در حالی که خندیدن و شادی کردن هیچ وقت نمی تواند این نقش را ایفا کند .

خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمی کند ، هیچ وقت انسان را به شلمچه نمی کشاند ، هیچ وقت نمی توانست سختی ها و مصیبت های هشت ساله جنگ را بر این مردم هم ار کند .

این قبیل مسائل عشق دیگری می خواهد که از سوز و اشک و شور پدید می آید . راه آن هم همین عزاداری هاست .

دیده شده در کتاب مشکات ، آذرخش دیگر در آسمان کربلا ، آیت الله محمد تق مصباح یزدی ،انتشارات موسسه آموزش و پرورش امام خمینی ، ص ۳۲.

1395/07/15 @ 17:36
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

خیر هرگز ترغیب به غمگینی به حالت منفی نیست، چرا که نشاط آور است و باعث تلطیف روح و رقت قلب می گردد. البته اگر نبود مصائبی که بر اهل بیت عصمت و طهارت رفته است، هیچ حجتی برای غم و گریه در دین نداشتیم همان طور که خداوند در قرآن منافقین را نفرین می کند که همواره در حال گریستن باشید.
بنابراین گریه بر امام حسین علیه السلام بروز بیرونی آن واقعه ی درونی است، که برای اشخاص اتفاق می افتد و آن بصیرت و آگاهی از جهلی است که حاکم بر جامعه و مردم زمان بوده است؛ غفلت و ناآگاهی که حقیقت بزرگی چون امام معصوم را به مقتل می برد.
چنین می شود که اشک بر حسین علیه السلام چون از سر بصیرت و فهم آن مصیبت عظمای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمان اوست ، اجر فراوان می یابد تا برای همه ی نسل ها و همه ی اعصار محل عبرت و پند آموزی باشد.
پس هرگز مکتب حقه و کامل دین خاتم مروج غم و مشوق اندوه نبوده است بلکه حامی آن اشکی است که از سر درد و شناخت مسأله ناخود آگاه جاری می گردد و نشان دهنده ی مظلومیت و معصومیت جبهه ی حق و خباثت فراوان طرف باطل است.
(هاجر انجمنی، طلبه ی مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)

1395/07/15 @ 16:30
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

پی‌نوشت‌های مطلب قبل:

[1] . تحف العقول، ص 358

[2] . شیخ مفید، امالى، ص 338

[3] . حاجی نوری، مستدرک الوسائل، ج 10ریا، ص 318

1395/07/15 @ 13:24
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

غم واندوه برای امام حسین حالت منفی در انسان ایجاد نمی کند . غم مطلقا نا پسند نیست.وافرادی غم را به طور مطلق ناپسند میدارند در اشتباه هستند.
اشتباه آنها اینجاست که بین انواع غم فرق نگذاشته‌اند. اگر آنها انواع و اقسام غم و اندوه را می‌شناختند چنین پرسشی برای آنها ایجاد نمی‌شد.

انواع غم

غم چهار نوع است:

1- غم مَرَضی: یکی از انواع غم که در اصل یک بیماری است و نیاز به درمان دارد، غم مرضی است. این غم هیچ ارزشی ندارد و باید به سرعت درمان شود. در این نوع غم ما شاهد آن هستیم که فرد به یک نوع مریضی روحی دچار شده است و مدام ناراحت و اندوهگین است. مثل غمگین بودن به سبب بیماری روانی حسادت که اگر این صفت ناشایست از بین برود، فرد دیگر غمگین نخواهد بود.

2- غم طبیعی و دنیوی: در این نوع غم، اندوه فرد به خاطر مسائل دنیایی و مادی است. مثلاً شخص دوست دارد از ثروتمندان باشد، ولی چون به مراد دل خود نرسیده است، ناراحت است. امام صادق (ع) نیز در این موضوع فرموده‌اند: «اَلرَّغْبَةُ فِی اَلدُّنْیَا تُورِثُ اَلْغَمَّ وَ اَلْحَزَنَ وَ اَلزُّهْدُ فِی اَلدُّنْیَا رَاحَةُ اَلْقَلْبِ وَ اَلْبَدَنِ[1] رغبت به دنیا، غم و اندوه به بار مى آورد و بى اعتنایى به دنیا، مایه آسایش تن و جان است.»

3- غم انسانی: وقتی انسان به دلیل خواهش‌های فطری خودش چیزی را باارزش و هدف به حساب بیاورد ولی امکان دستیابی به آن را نداشته باشد؛ غم انسانی رخ می‌دهد. مثلاً انسان دوست دارد در دنیا جاودانه باشد، ولی امکان آن وجود ندارد؛ پس فرد اندوهگین می‌شود.

4- غم عالی: آخرین نوع غم، غم عالی است. این غم است که واقعاً باارزش است و موجب سعادت می‌شود و پاداش دنیوی و اخروی نیز دارد. در این زمینه نیز امام صادق (ع) فرمودند: «نَفَسُ المَهمُوم لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَة[2] نفس کسى که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است.»

در کنار این احادیث، برخی روایات خاص نیز وجود دارد که بیانگر ارزش والای عزاداری برای اباعبدالله الحسین (ع) است. غم شهادت امام حسین (ع) از آنجا که از نوع غم عالی است، مقایسه آن با دیگر غم‌ها بسیار غلط و نابجا است. غمی که در اصل نشانی حک شده بر قلب‌های مؤمنان است.

از این رو پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً[3] همانا برای شهادت حسین (سلام‌الله‌علیه) آتشى در دل مؤمنان قرار دارد که هرگز سرد نخواهد شد.»

1395/07/15 @ 13:23
نظر از: حيدري [عضو] 

http://saffat.kowsarblog.ir/?p=275982&more=1&c=1&tb=1&pb=1


الحاقیات:
  • شماره لینک#20631 -   ضمیمه یافت نشد!
1395/07/15 @ 09:24
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

اين كه سفارش فراوان به اشك ريختن و عزاداري كردن نموده‌اند براي آن است كه اشك بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا مي‌گرداند.

چون اشكْ رنگ كسي را مي‌گيرد كه براي او ريخته مي‌شود و همين رنگ را به صاحب اشك نيز مي‌دهد. از اين‌رو انسان حسيني‌منش، نه ستم مي‌كند و نه ستم مي‌پذيرد.

حماسه و عرفان، ص312

1395/07/15 @ 07:52
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

گریه، نشان دهنده ی حال و هوای دل می باشد گاهیاز غم است گاهی از شوق؛ خواه «حبّ الله» باشد و خواه «حبّ الدنیا». خواه از خوف الله باشد یا از خوف دنیا، خواه از شوق او باشد یا شوق دنیا پس حتما ترغیب به غمگینی و حالتی منفی نیست
پس، گریه از «محبّت» است که پس از «معرفت و شناخت» حاصل می‌گردد و هر دلی محبوبی دارد؛ تفاوت فقط در محبوب‌هاست. چنان چه خداوند متعال در خصوص بندگانش فرمود:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ …»(البقره، 165)
ترجمه: و برخی از انسان‌ها به جای خدا همانندهایی بر می‌گزینند، آنها را دوست دارند مانند دوست داشتن خدا، [اما] کسانی که ایمان آورده‌اند، شدت (نقطه اوج و کمال) محبّت شان‌الله است.
اما گریه نیز مانند محبّت‌ها و بغض‌ها، حق و باطل دارد. گریه حق که از محبّت به حق نشأت می‌گیرد، آثاری دارد که از اهمّ آنها همان توجه عقلی و قلبی به حق و حقیقت است. این توجه و گریه، دل را صاف‌تر و بیدار می‌کند – آینه دل زنگ زده از رسوبات توجه و محبت به دنیا را صیقل می‌زند تا حقیقت نماتر گردد. صیقل دل [که جایگاه حبّ و بغض است]، فقط یاد و ذکر محبوب است که اگر شدت یابد «گریه» می‌آورد. لذا به هنگام تلاوت قرآن، اقامه نماز، دعا، زیارت و … نیز گریه دست می‌دهد.

همین شدت توجه و محبّت سبب حرکت در خط محبوب و به سوی او می‌گردد. محبّت انگیزه و موتور حرکت است و انسان در هر حال و حالتی به سوی «محبوب» می‌رود و نه به سوی «معقول». به سوی کسی یا چیزی که دوستش دارد می‌رود و نه به سوی کسی یا چیزی که می‌شناسدش. هر چند که شناخت شرط لازم محبت است.

از این رو به پیامبرش فرمود به مردم بگو هر کس مرا دوست دارد، از تو تبعیت کند، نه هر کس مرا می‌شناسد؛ و البته اجر و پاداش او نیز محبت الله است و نه بهشت و قصر و حورش:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (آل عمران، 31)
ترجمه: بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است.
اَنَا قَتیلُ العَبَرات – من کشته اشک‌ها هستم:
امام حسین (ع) در مورد شهادت جانگداز خود فرمودند «انا قتیل العبرة لا یذکرنی مؤمن الا استعبر» - یعنی: من کشته اشک‌ها هستم، مؤمنی (نه هر کسی) به یاد من نمی‌افتد، مگر آن که اشک بریزد. (امالی صدوق‌، ص200 - مناقب ابن شهر آشوب، ج3ص239 - بحار‌الانوار‌: ج98 ص295 - روضة‌الواعظین، فتال نیشابوری،ص170)
یعنی کشته شدم تا دل‌ها بیدار شوند، کشته شدم تا با توجه و یاد من، زنگارها از دل‌ها زدوده شود و قلب‌ها صیقل یابند – کشته شدم تا قلب‌ها آیینه حق‌نما گردند، کشته شدم تا محبّت به اوج رسد و سبب حرکت در این مسیر و قرب الهی گردد.

1395/07/15 @ 07:35
نظر از: یااباعبدالله الحسین (ع) [عضو] 
5 stars

در فرهنگ اسلامی و روایات معصومان علیه السلام، ترغیب فراوانی به گریه شده و برای آن، ثواب ها و پاداش های زیادی بیان شده است.(مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 291)
1. هر گریه ای، نشان از غم و اندوه ندارد و گریه، اقسام متعددی دارد که باید بر اساس نوع آنها قضاوت شود.

2. هر گریه غم گسارانه ای، منفی و نابهنجار نیست.
گریه کردن غیر از غم نابهنجار و غمگین بودن بیمارگونه است که شما ازآن به حالتی منفی، تعبیر می کنید. تعریف و حدود معنای ماتم و حالات غمگین همراه با آن، در زبان علمی، چندان مشخص و صریح بیان نشده است و ماتم، غم، داغ دیدگی و عزاداری، هریک به جای دیگری به کار می روند و فاقد حوزة کاربردی متمایز هستند. با این توصیف، می توان هریک از حالات مذکور را این گونه تعریف کرد:

ماتم، نشان بالینی است که پاسخ های فیزیولوژیک، روان شناختی، رفتاری و… در برابر داغ دیدگی را مشخص می کند و ممکن است تظاهرات حاد و مزمنی پیدا کند.

داغ دیدگی، به علت فقدان ناشی از مرگ اطرافیان یا موضوع (خاص) دیگری است که نسبت به آن دل بستگی های عاطفی وجود دارد. «عزاداری» نیز جلوة اجتماعی رفتار و اعمال، پس از داغ دیدگی است و این معنا با مفهوم روان کاوانه عزاداری - که به عنوان روندی درون درمانی است - تفاوت دارد.

غم، وضعیت و حالتی عاطفی است که در نتیجة از دست دادن یک شی ء مهم، پیدا می شود. غمگینی می تواند واکنشی نسبت به یک رویداد رنج آور باشد و معادل افسردگی نیست؛ اما بی تردید، افسردگی، شامل حالت غمگینی می شود که بر فعالیت های شخص در زندگی کنش های ابتدایی او (مانند خواب و خوراک) اثر می گذارد.

حال آیا هر نوع غم و اندوهی - به تعبیر شما - منفی و به بیان دیگر، نابهنجار و مرض تلقی می شود؟

از دیدگاه علمی - به ویژه بر اساس رویکرد روان شناختی - هر نوع غمگینی و غمگین بودنی، مرض، بیماری و نابهنجاری، تلقی نمی شود. غمگینی، هنگامی مرض محسوب می شود که از لحاظ شدت و طول مدت، با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد (رنج آور)، جنبة افراطی پیدا کند؛ به ویژه وقتی که بدون علت ظاهری آشکار شود. ماتم و غمگینی نابهنجار، هنگامی ایجاد می شود که شدت ماتم به اندازه ای باشد که فرد را تحت فشار قرار دهد؛ به طوری که به رفتارهای غیر تطابقی، پناه برد و یا این که شخص، مدتی طولانی، اسیر ماتم باشد؛ بدون این که با گذشت زمان، ماتم، پایان پذیرد و به بیان دیگر، اگر غمگین بودن و عزاداری، با علائم زیر همراه باشد، باید آن را یک غم بیمارگونه و بیماری تلقی کرد:

1. افول سلامتی.

2. کناره گیری اجتماعی.

3. احساس بی ارزشی.

4. احساس گناه.

5. قصد خودکشی.

6. بیش فعالی بدون هدف.

7. طولانی بودن نشانگان غم.

8. بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانی.

حال می توان قضاوت کرد که آیا غمگین بودن شیعیان در عزای سرور شهیدان، با علائم جسمی و روحی فوق، همراه است یا نه؟ تجربة شخصی شما چیست؟ آیا عزاداری برای امام حسین علیه السلام با از دست دادن سلامتی و افت سطح سلامت، انزواطلبی، گوشه گیری، احساس بی ارزشی و عدم کفایت، قصد خودکشی و احساس گناه، همراه است؟ شما با چه احساسی به عزاداری می پردازید و به هنگام عزاداری برای سالار آزادگان، چه احساسی دارید؟

از دیدگاه علمی، سوگواری برای سیدالشهدا علیه السلام، کاملاً از شرایط یک عزاداری و غمگینی طبیعی، برخوردار است و با رفتارهای اجتماعی مبتنی بر شناخت، انجام می شود. از این رو، بدون تکیه و اصرار بر قالب رفتاری خاص و بر اساس فرهنگ دینی و اجتماعی مردم، برگزار می شود و بر شناخت و آگاهی، استوار است و تنها یک رفتار نمادین و عزاداری بی روح و خشک نمی باشد. عزاداری مسلمانان بر اساس شناختی که عزاداران از حسین بن علی علیهما السلام و اهداف عالی آن حضرت و حرکت منتهی به شهادت او دارند، انجام می پذیرد. به همین دلیل در حین مرثیه سرایی، سوگواری روشن گرانه دارند؛ نه شیون بی هدف. بلکه آنان با عزاداری، به تمام زندگی خود، هدف می بخشند و حیات خود را حسینی می سازند و کسب نشاط می کنند و از مرگ ذلّت آفرین، فرار می کنند و به سوی زندگی با عزت و شرافت، گام برمی دارند.

بنابراین، اشک ریختن و عزاداری برای امام حسین علیه السلام، غمگینی و ماتم نابهنجار و بیمارگونه نیست؛ بلکه عین هنجارهای دینی و اجتماعی و مساوی با سلامت روح و روان است. اگر اشکی که ما برای امام حسین علیه السلام می ریزیم، در مسیر هماهنگی روح ما باشد، پرواز کوچکی است که روح ما با روح حسینی، همراه می کند.

از دیدگاه علمی و روان شناسی، شاید بتوان گفت که اگر این نوع واکنش های عاطفی از یک مسلمان بروز نکند، نشان بیماری و مرض باشد؛ همان گونه که فقدان علائم غمگینی وعدم ظهور رفتارهای عزاداری و ماتم سرایی، نشان بیماری تلقی شده است. شاید تصور شود که برخورداری از این روحیه، قابل ستایش است که افرادی – با وجود داغ دیدگی و رابطة نزدیک با چیزی یا فردی از دست رفته - هیچ یک از علائم ماتم و غمگینی را نشان نمی دهند و در یک نگاه سطحی، ممکن است روحیة این افراد، قابل تحسین به نظر آید؛ اما در حقیقت و در ژرفای این برخورد سطحی، آنان دچار استفاده بیش از حد از مکانیزم های دفاعی و انکار غم شده اند.

این مکانیزم شاید در کوتاه مدت، به شخص کمک کند؛ اما همین افکار و مقاومت، اگر بیش از دو هفته به طول انجامد، نقشی مخرب خواهد داشت و نه تنها فقدان رفتارهای عزادارانه، بلکه تأخیر در ظهور آنها، خود علامت بیماری است.

همان گونه که وجود هشت علامت یاد شده، به هنگام بروز ماتم و عزا، موجب می شود که آن عزا و ماتم را نابهنجار و نوعی بیماری تلقی کنیم، افرادی که فقدان نشانگان عزا یا منع از بروز نشانگان و یا تأخیر در بروز نشانگان عزاداری را نشان دهند نیز بیمار شمرده می شوند. بنابراین، از دیدگاه روان شناختی، هر که نشانگان عزا و ماتم را بروز ندهد، باید بیمار شمرده شود.

شاید بگویید که لازمة این سخن، آن است که هر شخصی که در عزای امام حسین علیه السلام سوگواری نکند، بیمار است و باید چنین فردی را بیمار نامید. نه، هرگز چنین نمی گوییم که هر شخصی که علائم سوگواری را در حق امام حسین علیه السلام بروز نمی دهد و برای آن حضرت گریه و زاری نمی کند و ماتم سرای وی نیست، از نظر روان شناسی علمی، بیمار شمرده می شود؛ بلکه شاید او به سیدالشهدا علیه السلام دل بستگی ندارد تا از فقدان و شهادت آن حضرت و مصایب وارده بر اهل بیت علیهم السلام، احساس غم نماید و چون وی به امام حسین علیه السلام دل بستگی ندارد و از آن حضرت، جداست، نمی تواند احساس رنج و غم کند و همان گونه که در تعریف غم و ماتم گذشت، باید بین آن شخص و یا شی ء از دست رفته و شخص مورد نظر، یک دل بستگی و تعلّق خاطر باشد؛ تا موجب بروز حالت غم و اندوه گردد و چنین شخصی اصلاً به امام حسین علیه السلام، دلبستگی ندارد، تا از شهادت آن حضرت و محرومیت از فیض وجودش، دردناک شود. اگر این شخص به اباعبدالله علیه السلام دل بستگی داشته باشد - حداقل مسلمان باشد - ولی با این وجود، فاقد نشانگان غم باشد و یا منعی از بروز نشانگان در وی وجود داشته باشد و یا در بروز نشانگان عزا و سوگواری، دچار تأخیر گردد، این شیوة رفتاری او، نابهنجار تلقی می شود.

اگر وجود این علائم سه گانه، به واسطه عدم دل بستگی به امام حسین علیه السلام باشد، از نظر روان شناسی، فرد، سالم و رفتارش، بهنجار شمرده می شود؛ ولی از نظر دینداری و تعلق به دین و اولیای دین، باید در خود تأمل کند! او چگونه مسلمانی است که ذره ای دل بستگی و تعلق خاطر به امام و مقتدای خود ندارد و از انبوه مصایب او، اندکی احساس رنج و اندوه نمی کند؟

این افراد در دایره وصف امام صادق علیه السلام نمی گنجند که می فرماید: «شیعیان ما، از سرشت ما خلق شده اند و به نور ولایت ما، آمیخته اند و به امامت ما، دل خوش دارند و ما نیز به پیروی و دوستی آنان، راضی هستیم. مصیبت های ما، به آنان سرایت می کند و رنج و گرفتاری ما، آنان را می گریاند و اندوه ما، آنان را اندوهگین می سازد و شادمانی ما، آنان را شادمان می کند. ما نیز از حال آنان، با خبر و با آنها هستیم و رنج و پریشانی آنان، ما را رنجیده خاطر می سازد و آنان از ما جدا نمی شوند و ما نیز از آنان جدا نمی شویم».(بحارالانوار، ج 51، ص 151)
پس غمگین بودن برای امام حسین علیه السلام، نشان سلامت است؛ نه بیماری و حالتی منفی و نابهنجار نیست و چه بسا غمگین نبودن و سوگواری نکردن برای یک فرد مسلمان، نشان بیماری و یا رفتاری نابهنجار تلقی شود و افزون بر این، سوگواری، نشانة سلامت و تأمین کنندة سلامت است؛ زیرا گریستن، برای شخص مصیبت زده و غم دیده، اثر شفا بخشی دارد.

گریستن، موجب رهایی از فشارهای هیجانی می شود؛ در حالی که فشارهای روحی و روانی ناشی از داغ دیدگی، موجب به هم خوردن تعادل شیمیایی بدن می شوند و گریستن، این تعادل شیمیایی را به او باز می گرداند. برخی معتقدند که گریستن، موجب خروج مواد سمی از بدن می شود و تعادل حیاتی را برقرار می کند.

نگاه ما به حادثة کربلا، تنها یک نگاه علمی، از دریچة یافته های روان شناسی نیست؛ تا برای این حادثة الهی، توجیه زمینی و بشری مستند به علم، ارائه کنیم و مثلاً برای گریستن و سوگواری برای امام حسین علیه السلام، توجیه روان شناختی داشته باشیم! نگاه صرفا بشری و تحلیل طبیعی و زمینی از یک حادثة الهی و آسمانی و ماورای فکر انسانی، بی تردید بی ثمر و ناصحیح است؛ بلکه مقصود آن است که بگوییم شکل سوگواری و غم گساری برای امام حسین علیه السلام، با نظریه های دقیق روان شناختی در مورد غم و ماتم و داغ دیدگی نیز کاملاً مطابقت دارد و موجب از بین رفتن تمام پیامدهای منفی غم و اندوه می شود.

از این رو، مشاهده می کنیم که تمام اشکال سوگواری و ماتم سرایی، در عزای سرور شهیدان، بر پایه های صحیح روان شناسی داغ دیدگی و مصیبت زدگی استوار است که در این جا به چند شکل صحیح علمی و مذهبی اشاره می کنیم:

1. اگر در سوگواری برای سرور آزادگان، به ذکر حادثة جانگداز کربلا می پردازیم و خاطرة کشته شدن امام شهیدان علیه السلام و اسارت خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام را مرور می کنیم، از این روست که مرور خاطرات، یکی از راه های کاهش آلام و تسکین درد جانکاه شهادت و اسارت اهل بیت علیهم السلام است. آن گونه که صحبت کردن دربارة شخص مورد علاقه و بیان ویژگی های خوب او در تسکین داغ دیدگی، بسیار مؤثر است.

البته زنده نگه داشتن حادثة کربلا در اندیشة دینی، تنها به این سبب نیست؛ بلکه دمیدن لحظه به لحظه فرهنگ حسینی در شریان های زندگی و ابلاغ دین و استمرار خط رسالت است. محفل سوگواری اباعبدالله علیه السلام، مکتب اوست و دراین مکتب، درس دین داری، آزادگی و جوانمردی، تعلیم داده می شود و تنها مرهم نهادن بر دل داغ دیدگان نیست. از این رو، هم «شعر» است و هم «شعور»؛ هم «احساس» است و هم «ادراک».

2. عزاداری و سوگواری برای امام حسین علیه السلام از دو منبع «سنت های الهی و آیین های مذهبی» و «آداب و رسوم بومی و ملی»، شکل می گیرد؛ یعنی هم دینی و الهی است و هم مطابق سیلقة مردم و ابتکارات مشروع قومی و محله ای است. این نوع ابزار سوگواری و عزاداری، خود راهی دیگر جهت تسکین دل ماتم زده و غم دیده است؛ آن گونه که برگزاری مراسم مذهبی و آیین دینی، خود راهی برای درمان داغ دیدگی و کاهش آلام داغ دیدگان معرفی می شود.

مرثیه سرایی واعظان و روضه خوانی به سبکی که ائمه علیهم السلام آن را تعلیم داده اند و اکنون مرسوم است، از بهترین و دقیق ترین آیین های مذهبی و دینی در عزاداری و سوگواری شمرده می شود. این آیین از تمام رفتارهای بی هدف و کنش های افراطی شیون گونه، به دور است و خود یکی از راه های التیام بر دل های شکسته از غم امام حسین علیه السلام می باشد.

3. در محفل سوگواران اباعبدالله حسین علیه السلام نشستن و احساس اندوه و غم نمودن و دل محزون را در فضای غم آلود وارد کردن، خود راه دیگری برای کاهش درد داغ دیدگی است. شخصی که غم دیده است، از حضور در محفل اهل غم، احساس آرامش می کند؛ اما حضور در جمع انسان های شاد و یا افرادی که با احساسات وی بیگانه و نسبت به غم او بی تفاوتند، نه تنها به او آرامش نمی بخشد، بلکه غم او را افزایش می دهد. از این رو، باید احساس غم و اندوه کند و دل غم دیده را از راه های احساسی، با غم درونی، همسو کند؛ تا آرامش یابد.

آن که از غم سالار شهیدان، دل پر التهاب دارد و اسیر مصایب شهیدان و اسیران اهل بیت علیهم السلام است، حتی با تباکی و خود را به گریه زدن، بهتر می تواند خود را آرام سازد؛ مگر این که دلش از این شور و شیون حسینی، تهی باشد که خود مسئلة دیگری است و باید برای آن دل، راهی جست وجو کرد (چون آن دل، از بی دردی، بیمار است).

بنابراین، نه تنها عزاداری و سوگواری برای امام حسین علیه السلام، حالتی منفی نیست، بلکه بی غم بودن، بیماری است و راه تسکین دل اسیر غم امام حسین علیه السلام، شرکت در محافل عزاداری و ماتم سرایی و انجام دادن آیین دینی سوگواری و یا حداقل تباکی کردن و خود را به گریه زدن است. علاوه بر این، عزاداری برای آن حضرت، موجب ثواب اخروی و دارای فواید دنیوی - مانند نشاط و حرکت پر انرژی در مسیر نهضت حسینی و زنده نمودن روحیة ایثارگری، شهادت طلبی، شهامت، حق طلبی و حقیقت جویی - می باشد.

4. گروه درمانی و شرکت در مجالس و محافل، یکی از راه های کاهش فشارهای ناشی از داغ دیدگی و غم است. عوامل مؤثر در کاهش درد و فشار روانی ناشی از داغ دیدگی و …- که در پرتو گروه، مؤثر واقع می شوند - عبارتند از: ایجاد امید، انتقال اطلاعات، عمومیت دادن به مشکل (هر گاه مشکل عمومیت یابد، تحمل آن سهل تر می گردد)، بروز رفتارهای تقلیدی، یادگیری هم نشینانه، تخلیة روانی، نوع دوستی و … . این عوامل در تأثیر و عمل، جدا از هم نیستند و در مجموع، دست به دست هم داده، کاهش فشار و غم را در پی دارند.

حال در مجلس عزای حسینی - که گروهی از شیعیان ماتم زدة اهل بیت علیهم السلام شرکت می کنند - تمام عوامل یاد شده، در یک مشارکت گروهی، به خدمت گرفته می شوند تا فراق و رنج ناشی از دل بستگی به امام حسین علیه السلام را بیان کنند و شخص مؤمن مبتلا به اندوه اهل بیت علیهم السلام را آرام سازند.
انسان و مرگ، نشر مرکز، 1372 ، غلامحسین معتمدی
روان درمانی داغدیدگی، انتشارات نقش هستی، 1374 ، زهره خسروی
حماسه حسینی، انتشارات صدرا، 1367 ، مرتضی مطهری
هیجان ها، انتشارات آستان قدس رضوی، 1371 ، محمود رمضان زاده
روان شناسی مرضی، انتشارات سمت، 1376 ، دادستان پریرخ

1395/07/14 @ 15:10
نظر از: یااباعبدالله الحسین (ع) [عضو] 
5 stars

عزاداری برای امام حسین علیه السلام فایده هم دارد
بله :
اوّل: آمرزش گناهان
اوّلین نتیجه عزاداری‌، آمرزش گناهان است. طبق روایات، اگر کسی وارد جلسه عزای امام حسین «سلام‌الله‌علیه» شود و عزاداری کند، گناهان او آمرزیده می‌شود.[1] چنانکه از پیامبر«صلّی‌‌‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و ائمّه طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» روایاتی در اهمیّت عزاداری و اینکه گریه بر مصائب اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» بهشت را واجب می‌گرداند، وارد شده است. بحمدالله همیشه جلسات عزاداری رونق داشته و سزاوار نیست کسی خود را از فیض آن و نتایج مفید آن محروم سازد.

دوّم: ثواب فراوان
در روایات معصومین«سلام‌الله‌علیهم» برای عزاداری‌ و زیارت امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، ثواب حج و عمره بیان شده است.[2]
حتّی در روایات آمده است که افضل از همه اعمال است.[3] همچنین در روایات فرموده‌اند ثواب عزاداری‌ و زیارت ابی عبدالله الحسین«سلام‌الله‌علیه» مانند آن است که خدای سبحان را در عرش زیارت کند.[4]
البته خداوند متعال مجسّم نیست که روی عرش و کرسی بنشیند. پس معنای عرش خدا، استیلای خداوند بر عالم وجود است و این روایت از باب کنایه و تأکید بیان شده است. بر این اساس، ثواب زیارت امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، از دور یا نزدیک، مانند آن است که اگر پروردگار متعال عرشی داشت و شما می‌توانستید خدا را زیارت کنید، از چنان ثوابی بهره‌مند می‌شدید.

تحلیل آمرزش گناهان و اعطای ثواب در عزاداری
عزاداری و گریه برای امام حسین«سلام‌الله‌علیه» یکی از اسباب آمرزش گناهان است و ثواب‌ها و پاداش‌های شگفت‌آوری نیز برای آن وضع شده است. تحلیل این مطلب آن است که عزادار امام حسین«سلام‌الله‌علیه» باید با آن حضرت رابطه عاطفی برقرار کند؛ به این معنا که به اندازه عشق و محبّتی که به ایشان و شعائر حسینی دارد، از گناهانش افسرده و ناراحت بوده، به پیروی از اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» علاقه داشته باشد. پس، به تعبیر دیگر، معنای روایت چنین می‌شود که: اگر کسی برای عزاداری امام حسین«سلام‌الله‌علیه» وارد جلسه عزا شد و توبه کرد و از گناهان خود پشیمان شد، گناه او هرچه بزرگ و فراوان باشد، آمرزیده می‌شود.
بنابراین برقراری رابطه عاطفی و رابطه عملی با امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، نوعی توبه به شمار می رود و طبق تصریح قرآن کریم، گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، با توبه، ‌آمرزیده می‌شود:
«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»[5]
سوّم: دستیابی به حسن عاقبت
فایده سوم عزاداری، عاقبت به خیری است. به عبارت دیگر، دست عنایت امام حسین«سلام‌الله‌علیه» روی سر عزاداران قرار می‌گیرد و به این واسطه، از عاقبت سوء و سرنوشت بد، مصون و در امان خواهند ماند. حسن عاقبت سه معنا دارد: اوّل اینکه ذلت بعد از عزت پیدا نمی‌کند. دوّم اینکه تا آخر عمر، حالت انحراف برای او پدید نمی‌آید و سوّم اینکه هنگام مرگ، اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» را می‌بیند، آن بزرگواران به فریاد او می‌رسند و او نزد ایشان سربلند است. جلسات عزاداری، هر سه معنای حسن عاقبت‌ را برای عزاداران پدیدار می‌سازد. به تجربه هم اثبات شده افرادی که با مسجد، روحانیّت و جلسات عزاداری رابطه دارند، عاقبت به خیر می‌شوند.
حسن عاقبت، از دنیا و آنچه در دنیاست، ارزش‌مندتر است. اینکه انسان بعد از عمری عزّت، ذلیل شود، یا پس از عمری دین‌داری، با یک شبهه، دچار انحراف گردد و به تشیّع شک کند، یا هنگام مرگ، معصومین«سلام‌الله‌علیهم» به بالین او نیایند، خسارت بزرگی است و عزاداری‌، رافع این خسارات است.

چهارم: ابقای اسلام و احیای تشیّع
فایده چهارم عزاداری، که از فواید قبلی بالاتر و ارزشمند‌تر است، این است که عزاداری، عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» برای احیای اسلام و تشیّع به کربلا آمدند. در آن زمان، اسلام در خطر و تشیع در حال نابودی بود و شیعیان نمی‌توانستند ابراز عقیده کنند، امّا شهادت امام حسین«سلام‌الله‌علیه» ورق را برگرداند؛ اسلام باقی ماند و تشیّع زنده شد. در واقع، زحمات رسالت پیامبر اکرم«صلّی‌‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در تبلیغ اسلام و معرفی تشیّع که پس از جریان نامبارک سقیفه بنی ساعده، در حال از بین رفتن بود، زنده شد. در آن دوران، حتّی امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه» چه قبل از خلافت و چه بعد از آن، به شدّت در تنگنا بودند.
پس از ایشان نیز امام مجتبی«سلام‌الله‌علیه» تنها بودند و بدین سبب محبور به صلح با معاویه شدند. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» تا زمان مرگ معاویه، به صلح برادر خویش پای‌بند بودند. امّا پس از آن و با روی کار آمدن یزید که عهدشکنی آشکاری بود، اقدام به قیام کردند، زیرا می‌دانستند با وجود یزید، باید فاتحه اسلام را خواند، لذا فرمودند: اگر کسی مثل یزید حاکم باشد، اسلام نابود می‌شود: «عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»[6]
لذا قیام کردند و طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشه بنی‌امیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند.
در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با اسارت خاندان رسول خدا «صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله‌ و سلّم» و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری ‌شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو می‌توان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند.
به عبارت دیگر، استمرار عزاداری، تا روز قیامت، سبب و عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است. بنابراین اگر ثواب آن از حج و عمره بالاتر باشد، تعجّب ندارد.
تأکید مکرّر تعالیم دینی بر عزاداری نیز به خاطر نقش مۆثر آن بر بقای تشیّع است. در روایات می‌خوانیم کسانی که به عزاداری اهمیت می‌دهند، مانند اصحاب اباعبدالله در روز عاشورا هستند. امام حسین «سلام‌الله‌علیه» به اصحاب خود فرمودند: مثل شما نیامده و نخواهد آمد. حال اگر کسی در این مجالس شرکت کند، مثل اصحاب امام حسین«سلام‌الله‌علیه» می‌شود. مثلاً عزاداران می‌توانند با شرکت در عزاداری، حالت توبه و انابه پیدا کنند و مثل حرّ، فایده اوّل، یعنی آمرزش گناهان را ‌ببرند.

پنجم: استجابت دعا
از دیگر فوائد عزاداری، استحابت دعا است. بحث دعا و استجابت آن در جلسات عزاداری مفصّل است و ان‌شاء‌الله در آینده به آن خواهیم پرداخت و در این جلسه، صرفاً به بیان یک نمونه از موارد متعدّد استجابت دعا در مجالس عزاداری بسنده می‌کنیم: مرحوم آیت الله دستغیب «ره» نقل می‌کنند: در شیراز حصبه آمده بود و بسیاری از افراد مبتلا شده بودند. در آن زمان، حصبه دارویی نداشت و همه دم مرگ رفته بودند. آقای دستغیب از قول یکی از افرادی که خانواده او دچار حصبه شده بودند، نقل می‌کنند که گفته بود: روزی همسایه ما جلسه روضه داشت. من به آن جلسه رفتم و برای امام حسین«سلام‌الله‌علیه» گریه کردم و از حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» شفای زن و بچه‌ام را خواستم. وقتی به خانه آمدم، دیدم که زن و بچه‌ام نشسته و غذا می‌خورند و سالم هستند. تعجب کردم. دخترم گفت: پدر جان، حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» در این اتاق آمدند و سیاه‌پوش بودند. وقتی نشستند، به امام حسین«سلام‌الله‌علیه» گفتند: روی سر اینها دست بکش تا خوب شوند. امام حسین«سلام‌الله‌علیه» روی سر ما دست کشیدند و همه خوب شدیم، اما روی سر مادر دست نکشیدند. حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» فرمودند: چرا روی سر مادرشان دست نکشیدی؟ امام حسین«سلام‌الله‌علیه» فرمودند: مادر جان! او نماز نمی‌خواند. فرمودند: شوهرش شفای آنها را از من خواسته است، پس روی سر او هم دست بکش. پس آن حضرت روی سر مادرم دست کشیدند و او هم خوب شد.
این وقایع به تجربه اثبات شده و حاکی از عنایت خاص معصومین«سلام‌الله‌علیهم» به عزاداران است.
همچنین در عزاداری‌ها، دعا برای سلامتی حضرت ولیّ عصر«ارواحنافداه» و تعجیل در ظهور آن حضرت فراموش نشود تا انشاء الله مورد نظر لطف آن حضرت قرار گیرید.
پیامبر«صلّی‌‌‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و ائمّه طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» روایاتی در اهمیّت عزاداری و اینکه گریه بر مصائب اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» بهشت را واجب می‌گرداند، وارد شده است. بحمدالله همیشه جلسات عزاداری رونق داشته و سزاوار نیست کسی خود را از فیض آن و نتایج مفید آن محروم سازد
1. ر.ک: تفسیر القمی، ج 2، ص 292؛ بحار الانوار، ج 45، ص 257
2. كامل الزیارات، ص 156
3. كامل الزیارات، ص 146
4. كامل الزیارات، ص 147
5. زمر / 53
6. اللهوف، ص 24

1395/07/14 @ 14:57
نظر از: یااباعبدالله الحسین (ع) [عضو] 
5 stars

تمامی جوابهایی که داده میشود مستند هستند و برداشت نویسنده از متن های مختلفی است که خوانده است .

1395/07/14 @ 14:51
نظر از: یااباعبدالله الحسین (ع) [عضو] 
5 stars

عزاداری و گریه انواع مختلف :
گریستن
تباکی و اظهار تأسف
ضجه و ناله زدن
شیون شدید (صرخه)
مهموم و مغموم بودن
سینه زدن
لباس سیاه پوشیدن
گریبان‌چاک زدن
سر و پا برهنه کردن
خاک بر سر ریختن
لطمه زدن
گِل مالی
مرثیه‌خوانی و نوحه‌سرایی

1395/07/14 @ 14:50
نظر از: یااباعبدالله الحسین (ع) [عضو] 
5 stars

غمگینی و عزاداری و گریه مترادفند؟
شما هم این سؤال و شبهه را بارها شنیده باشید که اسلام و مسلمانان بیشتر طرفدار گریه و عزا و سیاهی و سوگواری اند تا شادی و خنده! کم نیستند افرادی که می گویند و گمان می کنند که عبوس بودن ما جدّی برخورد کردن، ترک خنده و شوخی و شادی، خشک و انعطاف ناپذیر نبودن را از مشخصه های افراد به اصطلاح متدین می باشد. نوجوانی می گفت: مساجد همیشه جای عزا و سوگواری بوده و هست. همه چیز در مساجد که محل اجتماع نمازگزاران است سیاه است. در و دیوار و پرچم و چای و خرما و لباس نمازگزاران.
1. برخی از مدعیان مقدمه مذکور به این آیه شریفه اشاره می کنند که: «فلیضحکوا قلیل و لیبکوا کثیراً جزاءً بما کانوا یکسبون»(سوره توبه/81 و 82)؛ پس برای آنچه کسب می کردند باید کم بخندند و بسیار گریه کنند.
پاسخ مختصره: آیات یاد شده، محک رویکرد کلی برای همه مسلمانان نیست. این آیات درباره کسانی است که فراخوان رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) را برای اعزام به جبهه های جنگ و جهاد علیه دشمنان اسلام و مسلمین لبیک نگفته و به بهانه های مختلف از همراهی رسول خدا طفره رفته و به زندگی روزمره و حقیر خود ادامه دادند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به آنان فرمود: از این پس شما بیشتر می گریید و کمتر می خندید.
2. نکته اساسی این است که شادی و خنده از جمله نیازهای مهم روانی و حیاتی انسان بوده آثار و برکات بسیار مهمی را در ذهن و زندگی انسان داشته و دارد، که اشاره ای فهرست وار به آنها خالی از لطف نخواهد بود.
هنگام خنده 15 ماهیچه صورت به حرکت در می آیند.
قدرت دفاعی بدن افزایش می یابد.
ضربان قلب بیشتر می شود. اکسیژن گیری مغز افزایش می یابد لذا احساس آرامش بیشتری حاصل می شود.
نوعی ورزش به شمار می آید. 1 دقیقه خنده برابر 40 مرتبه نفس کشیدن و معادل 45 دقیقه ورزش است.
در کنترل فشار خون نقش دارد. خطر بیماری قلبی را کاهش می دهد. اشتها را زیاد می کند. هضم غذا را افزایش می دهد.
ریه ها پر از هوا شده و جرم گیری می شوند. کبد مواد زاید را بیرون می ریزد. پوست شاداب می شود.
قدرت یادگیری را افزایش می دهد.
خنده ترشح هورمونی به نام آندروفین را زیادتر می کند و این ماده کُشنده دردهاست. آندروفین مشابه مرفین است که در بدن ساخته می شود. مقدار این ماده در خون هنگام ورزش یا فعالیت های نشاط آور بالا می رود. خنده موجب تقویت روابط اجتماعی و اعتماد به نفس می شود.
فراموش نکنیم که همه جمعه ها عید مسلمین، همه روزهای ولادت معصومین علیه السلام، همه لحظات و حالات ملکوتی در زمان نماز و افطار و همه روزهایی که در آن گناه صورت نگیرد عید است و عید با شادی و خنده و شادابی همراه است
درگیری را کمتر، صمیمیت و نفوذ در دیگران را بیشتر می کند.
با توجه به آثار جسمی، روحی، روانی و اجتماعی موثر و مفیدی که خنده و شادی دارد، و با تأکید بر این مهم که اسلام با هر آنچه در مسیر رشد و بالندگی انسان مفید باشد را مورد تأیید و تصویب و تشویق قرار می دهد. این نتیجه مهم حاصل می شود که اسلام و آموزه های معصومین علیهم السلام، نه تنها با خنده و شادی مخالف نیست بلکه آن را به عنوان یکی از ضروریات حیاتی زندگی بشر مورد تایید قرار داده اند.
3. چه کسی می تواند درباره اسلام بگوید، اسلام دین غم و اندوه و گریه و زاری و بی نشاطی است. درست به عکس است. اسلام دین نشاط است. عبارت مذکور از شهید مظلوم دکتر بهشتی نقل شده، تا ضرورت چندانی به توضیحات نگارنده نباشد.
4. فراموش نکنیم که همه جمعه ها عید مسلمین، همه روزهای ولادت معصومین علیهم السلام، همه لحظات و حالات ملکوتی در زمان نماز و افطار و همه روزهایی که در آن گناه صورت نگیرد عید است و عید با شادی و خنده و شادابی همراه است. اینکه می گوییم رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله همواره تبسم بر لبان مبارکشان نقش می بست و اینکه در قرآن می خوانیم افراد پرهیزگار و صالح نه می ترسند و نه غمگین و اندوهگین می شوند (اعراف/35)، اسناد معتبری است بر مدعای فوق.
5. این نکته مهم و کلیدی نباید مورد غفلت واقع شود که: خنده و شادی با توجه و عنایت به مکان و زمان، مدیریت می شود. بدیهی است به هنگام حزن و اندوه برادران دینی خنده و شادی، نوعی حماقت و نادانی است. خنده نباید موجب تحقیر و تمسخر دیگران و یا محصول گناه و لهو و لعب باشد.
6. خنده و شادی زمانی پایدار و خداپسندانه است که پیامد زخارف و مظاهر دنیا و دنیاپرستی نباشد. مبنای خنده و شادی اگر ماندنی باشند، خنده نیز پایدار و ماندگار و توأم با اعتدال، وگرنه زودگذر و ناپایدار و خروج از اعتدال خواهد بود.

1395/07/14 @ 14:47
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 

با سلام و احترام
کاربران محترم برای پاسخ به این سوال باید سوال را حداقل در ذهن خود به موارد ذیل تجزیه کنند و پاسخ دهند تا به پاسخ مناسب برسند
آیا اسلام چنین ترغیبی دارد یا خیر؟ اگر دارد کجا؟ - آیه ، روایت و …
آیا غمگینی و عزاداری و گریه مترادفند؟ آیا عزاداری و گریه انواع مختلف دارد یا نه؟ نشانه های غمگینی ناهنجار چیست؟ عزاداری برای امام حسین علیه السلام فایده هم دارد؟ آیا این جلسات یک بعدی است؟ و …

1395/07/12 @ 19:25


فرم در حال بارگذاری ...