30
مهر
پرسش ها و پاسخ های محرمی (3)
تحقیقاً یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست. مقام معظم رهبری
فراخوان «شور و شعور حسینی » ویژه وبلاگ نویسان سامانه کوثر بلاگ
- در این فراخوان در ایام محرم و صفر، و در فواصل زمانی مناسب، سوالی مطرح و کاربران با شرکت در بحث پاسخ های خود را ارائه می نمایند. پس از رسیدن به نتیجه مطلوب، پاسخ ها جمع بندی شده در پایگاه «شور و شعور حسینی» درج شده و تنها کاربران شرکت کننده می توانند مطلب را کپی و در وبلاگ خود باز نشر دهند.
- پاسخ ها حتما مستند و یا مستدل باشد.
- ضمنا کاربران می توانند سوالات و پیشنهادات خود را از طریق نظرات مطرح نمایند.
سوال سوم:
آیا قیام امام حسین علیه السلام و فرهنگ عاشورا، می تواند دلیلی بر بطلان نظریه جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) باشد؟
پاسخ خود را در قسمت نظرات بنویسید…
لینک های مرتبط:
با سلام و احترام
ضمن تشکر از کلیه شرکت کنندگان محترم، زمان پاسخگویی به این سوال پایان یافته و کاربران می توانند پاسخ را یک روز پس از اتمام زمان پاسخگویی، در پایگاه شور و شعور حسینی سامانه به ادرس ذیل مطالعه فرمایند. نظرات تکمیلی و نقد خود را در همان پایگاه ذیل مطلب مربوطه ارائه فرمایید. همچنین شرکت کنندگان گرامی می توانند پاسخ را کپی و در وبلاگ خود با ذکر منبع - پایگاه شور و شعور حسینی- باز نشر دهند.
http://soogvare.kowsarblog.ir/moharram13
متشکریم.
آیت الله صافی می نویسد:"حکومت اسلامی اگر تأسیس می شد,مردم طعم آزادی را می چشیدند وحقوق پایمال شده ضعفا وطبقه سوم احیاء می گردید وتحقق اهداف اسلام _به نحو کامل_جز در سایه حکومت اسلامی امکان پذیر نیست وفقط حکومت اسلامی مجری تمام عیار احکام خدا ومحقق هدفهای قرآن است."[۱]
[۱].صافی گلپایگانی,لطف الله,شهید آگاه,مشهد,مؤسسه نشر وتبلیغ,چاپ سوم,۱۳۶۶,ص۴۴و۴۵.
يكي از نكاتي كه بايد به آن توجه د اشت، اين است كه معاويه چه كرد؟ معاويه كار بسيارعجيبي انجام دا د. او اسلام را به عنوان يك حكومت نشان داد نه به عنوان يك دين. البته توجه داريد كه اسلام به عنوان يك دين كامل داراي حكومت هم هست، اما اسلام فقط حكومت نيست. اين مسئله آنقدر ظريف است كه بسياري از مردم نفهميدند معاويه دارد چه كار مي كند. اهل البيت بودند كه خطر اين فكر و كار معاويه را فهميدند. هميشه اين خطر بوده است كه ما را از اين خطر نجات مي دهد. چراكه در آينه كربلاآن چه اصل است دين است و يكي از ابعاد دين، حاكميت آن است در اجتماع، نه اين كه دين فقط حاكميت باشد.
شاميان - با حيله معاويه- اسلام را به عنوان يك حكومت مي شناختند و نه به عنوان يك دين. و شايد بگوييم اين بزرگ ترين ظلمي بود كه بر اسلام در شام و بر مردم شام رفته بود و اصلاگمانشان اين بود كه اسلام در مدينه و ساير بلاد اسلامي همان اسلاِم در شام است و لذا روِز ورود اسيران به شام را جشن گرفتند چون حكومتشان بر دشمنان خود پيروز شده بو د. و فكر مي كردند نزاع و درگيري بين دو حكومت است، يك طرف پسر پيامبر به عنوان مخالف و يك طرف پسر يزيد به عنوان يك حاكم. اما راستي چه شد كه از طريق حكمت حسيني، شام نيز به حوزه اسلامي پيوست و آن چنان بيدار شد كه پذيراي روزهاي آخر عمر زينب گشت. و ديگر اين يزيد نيست كه در شام حكومت مي كند، بلكه حسين درقلب ها جاي گرفته است.گفتيم كه معاويه دين را به حكومت تبديل كر د و كربلا به صحنه آمد كه بگويد دين اصل است و حكومت يكي از شئون دين است و معاويه مي خواهد با عمده كردن حكومت، دين را ذبح كند كه گويا بشر بيش از آ ن كه نياز به دين دارد و بايد نسبت به دين خدا حساس با شد، به حكومت توجه كند و اين حيله فوق العاده خطرناك است، چراكه؛ وقتي دين به معني حكومت شد، ديگر از حاكمان انتظاري جز حكومت نمي ماند و اين جاست كه هم مردم از حكومت ديني محروم مي شوند، و هم حاكمان غيرديني در امنيت خواهند بود، و انتظارهايي كه از يك والي اسلامي هست ديگر از حاكم غير ديني نخواهد بود.
شيعه چنين نيست كه دين را در حد يك حكومت بشناسد و بر آن اساس دين ر ا بپذيرد، آن انسان معصوم را به عنوان والي و حاكم پذيرفته است، و ديني را مي شناسد كه حكومت وجهي و بعدي از دين است، و لذا حكومتي را جز حكومت ديني نمي پذيرد، مي گويد: دين بايد در جامعه و روابط بين انسانها حاكم باشد، نه اينكه حكومت يك چيز مستقل و جداي از دين قلمداد شو د. و اگر در كشور شيعه حاكميتي غير از حاكميت ديني پيشنهاد شو د، به زودي آن حكومت با اعترا ض مردِم خود روبه رومي گردد.
دیده شده در کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها ،استاد اصغر طاهر زاده ،ص 144-146
عقلانیت اسلامی یا عقلانیت سکولار
قیامت حسین _علیه السلام_زاییده عقلانیت اسلامی است وبا عقلانیت سکولار در تعارض است.
عقلانیت اسلامی یک عقلانیت توأم با تدبیر وعشق است.
قیام امام حسین _علیه السلام_یک قیام مبارزه علیه ظلم وستم بوده است.
فرهنگ عاشورا؛فرهنگ مبارزه همراه با صبر است.
در گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین عبد اللهی,سکولاریسم مغلوب قیام امام حسین علیه السلام,۱۳۹۲
عضوجامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت:قیام امام حسین نشان دهنده این بود که اسلام تنها احکام عبادی,اخلاقی وفردی نیست وبرای اصلاح نظام وجامعه برنامه دارد.بنابراین حوزه علمیه که افتخارشان رهرو راه امام حسین _علیه السلام _بودن است نمی توانند نسبت به مسائل سیاسی واجتماعی بی تفاوت باشد.
با سلام
من در وبلاگ شخصی خود متنی با عنوان(کل یوم عاشورا) نوشته ام که پاسخی است به این سوال.
لینک مطلب:
http://aghoosh.kowsarblog.ir/?p=282332&more=1&c=1&tb=1&pb=1
بخش عظیمى از معارف و آموزههاى اسلامى شامل مسائل سیاسى - اجتماعى است. و نه تنها تعیین خط مشىهاى مهمى در این باره از سوى خداوند انجام شده است؛ بلکه مأموریت رهبرى و اجراى سیاستهاى تعیینى، از سوى خداوند بر عهده پیامبران و دیگر اولیاى الهى و مؤمنان برجسته، نهاده شده است.بسیار واضح است که امام حسین(ع) علیه مفاسد ظالمانه حکومت زمان قیام کرد تا عدم بیعت خود را با سیاستی که یزید و معاویه در امر حکومت داری در پیشرو گرفته بود، اعلام کند چنانچه خود امام حسین(ع) اعلام کرد که برای اصلاح امت جدم برخواسته ام و این یعنی همراهی دین و سیاست. از طرفی اگر دین از سیاست جدا بود هرگز امام حسین جان خود و خانواده اش را به خطر نمی انداخت
پای پیاده، هم پای جاده، ره می سپارم به عزم زیارت
مداحی جدید حاج میثم مطیعی برای پیاده روی اربعین
متن شعر:
پای پیاده، هم پای جاده، ره می سپارم به عزم زیارت
در کوله بارم، چیزی ندارم، غیر از دلی مست شوق شهادت
مولا
می خوام دلم پر از تو باشه
آقا
نخواه که از تو دل جدا شه
ای یار، دلدار، سالار
دلبسته یاد توام… وای وای وای
دربند و آزاد توام… وای وای وای
وای
نمی خوام بی تو زنده باشم
وای نخواه تا که از تو جدا شم
http://sajedin.kowsarblog.ir/?p=287058&more=1&c=1&tb=1&pb=1#c163237
هیهات من الذله
قیام امام حسین _علیه السلام_برای دفاع از آزادی واختیار انسان به عنوان اصلی ترین معروف است.
یزیدامام رابین گزینه مرگ ویا زندگی ذلت بار مخیر کرده بود وگزینه سومی وجود نداشت.
نتیجه اینکه در جهان هر کس انسان رابین مرگ _دفعی ویا تدریجی_وپذیرش زندگی ذلت بار که آزادی وکرامت اورا هدف قرار می دهد مخیر کند لازم است که مخالفت ومبارزه را برگزیند.
منبع:دکتر غلامرضا فدایی,استاد دانشگاه تهران,در مقاله نظریه هشتم در قیام امام حسین بن علی علیه السلام
امام باید میان پذیرش حکومتی که صد در صد منکر خدا ونبوت است ومرگ,یکی را انتخاب کند وراه سومی وجود نداشت,این یعنی سلب اختیار از انسان,زیرا وقتی امر دائر بر پذیرش یک گزینه ودر غیر این صورت کشته شدن باشد
اختیار از آدمی سلب می شود.
یزید با انکار همه چیز ونفی اسلام ووحی,حسین _علیه السلام_رابه قبول بیعت ویا کشته شدن مجبور کرده است واین یعنی سلب اختیار به عنوان مهم ترین ویژگی انسان,امام ناچار بود برای دفاع از اصلی ترین خاصه انسانی که همان آزادی واختیار باشد مبارزه کند.
وصیت نامه امام حسین به محمد حنفیه:"اني لم أخرج أشرا ولا بطرا ولا ظالما ولا مفسدا بل خرجت لطلب الإصلاح في أمة جدي،إني أريد أن آمر بالمعروف وأنهي عن المنكر واسير بسيرة جدي وأبي."؛در اين سخنان امام _علیه السلام_به صراحت هدف خروج خود رابیان می کند که همانا اصلاح در امور,اجرای دو فرضیه امر به معروف ونهی زمنکر ورفتار به سیره پیامبر وعلی_علیه السلام_است.[۱]
روش مبارزه ی امام حسین _علیه السلام_با دیگر أئمه از این جهت فرق می کند که ایشان در زمان حکومت طاغوتی یزید_لعنه الله_به سر می بردندوسکوت در برابر چنین حکومت کفر وظالم که به اسم اسلام حکومت می کردند وحتی روش ریاکارانه پدرش معاویه_لعنه الله_رانیز در پیشبرد اهدافش قرار نداده بود,دیگر جایز نیست وبه صلاح امت مسلمان حضرت محمد_صلی الله علیه وآله_ نبود.
امام حسین_علیه السلام_دیگر نمی توانست روش پدر علی وبرادرش حسن_علیهما السلام_را دنبال کند.البته سکوت آنها در برابر خلافاءوقت به صلاح اسلام بود,چون آن خلافاء در ظاهر روش پیامبر وقرآن را در اهداف خود گنجانده بودند.ولی خلیفه وقت امام حسین_علیه السلام_دیگر به ظواهر اسلام هم اعتنا نمی کرد.
[۱].این وصیت را محدث قمی در “نفس المهموم"ص۴۵،از علامه مجلسی در” بحار الأنوار"ازمحمد بن أبی طالب موسوی آورده ونیز در"ملحقات إحقاق الحق",ج۱۱،ص۶۰۲،از خارزمی در کتاب"مقتل الحسین “,ج۱،ص۱۸۸,طبع نجف.
آنچه در دوران امام حسین علیه السلام مورد تهدید بود، حاکمیت اسلام بود، قدرت سیاسی اسلام بود، زمامداری بر مبنای احکام اسلامی بود، عده ای در راس دستگاه حکومت و قدرت سیاسی قرار گرفته بوند که از اسلام و آیین الهی الهام نمی گرفتند؛ از شهوات و نیات پلید و هواهای نفسانی خودشان الهام می گرفتند. امام حسین علیه السلام با این جنگید.
پس ما می توانیم قاطعانه ادعا کنیم که حرکت حسین بن علی علیه السلام در حقیقت حرکت خونینی بر ضد جدایی دین از سیاست بود.
مقام معظم رهبری- خطبه های نماز جمعه تهران 6/6/1366
کتاب هدف قیام عاشورادر کلام رهبری، ص77
احسنت به بیانات دوستان که علمی است و مسنتد اما من میخواهم دلی بگویم واحساسی
درمقاتل میخوانیم که حضرت زینب سلام الله علیه وقتی بربالای بدن قطعه قطعه امام ومولاوبرادرش قرارگرفتند فرمودند: سلام برتوکه کشته روز دوشنبه ای ، اماوقتی تاریخ راورق میزنیم میبینیم عاشورادر روز جمعه اتفاق افتاده حال چرا دوشنبه ؟
وقایع چنان بهم پیوسته است که میتوان سرنخ رایافت ، بله دوشنبه روزی است که عده ای منافق درمحلی که سقف داشت، شورایی راتشکیل دادندودر صددتوطئه ای برآمدند تا حکومت را از رهبر اصلی جدانموده و غصب نمایند ، (سقیفه )و حرکت شوم دشمن برای بیان گفته بی اساس جدایی دین از سیاست ،…
در حالی که دین زمانی کامل شد وبه اتمام رسید ورضایت حق را دربرداشت که رهبری الهی ومعصوم و دین دارودین شناس برایش انتخاب شدونصب گردید (غدیر)
…آن هم نه از جانب فرد که از جانب خالق افراد و سپس بیعت کردند تک تک افراد …و حسین علیه السلام فرزند همان رهبر است ووارث انبیا واولیاء وبرپاکننده حکومت الهی که غصب کردند از آنها افراد غیر الهی و شهید کردند مادرش را برای دفاع از رهبری حکومت الهی و ازبین بردند سنت جدش را و از دین باقی نگذاشتند جز قطره ای آب در پیاله ای …
حال چگونه می توان گفت که قیام مولاو عاشورا از دین جداست ، دینی که بربالای منبرحکومتش مشتی بوزینه میمون باز نشسته بود و هتک حرمت می نمود حق مولویت رب را
وتاریخ تکرارمیگردد … اکنون ببینید کسانی که مدعی حکومت غیر دینی هستند چگونه اند؟ وظهور متجلی از کربلاست و حکومت از آن اولیاو معصومین خدا ووعده ای است قطعی وحتمی به زودی زود ان شاالله
مطلب ذیل برگرفته از تفسیر نمونه ج23،ص 376 و 377 است.
بله
بعضی از مفسران آیه 25 سوره حدید(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ )را این گونه تحلیل کرده اند: اصول زندگی انسان 4 چیز است کشاورزی و بافندگی(صنعت)، مسکن و حکومت.
و از آنجا که هر اجتماعی خواه ناخواه خالی از برخورد و تزاحم منافع نیست بنابراین نیاز به حکومتی دارد که عدالت را میان آنها اجرا کند. و این حکومت و قانون باید الهی باشد.
و منظور از حدید در این آیه را می توانیم با توجه به روایات تفسیر کنیم، امام باقر علیه السلام می فرمایند: خوبی ها تمام در شمشیر است، و زیر شمشیر و در سایه ی شمشیر. و سخن امام حسین علیه السلام که فرمودند ای شمشیرها مرا دریابید، می توان دلیلی بر بطلان نظریه جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) باشد.
بله
در خطبه ی 3 نهج البلاغه، امام علی علیه السلام می فرمایند:
هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشيد در حالى كه مى دانست جايگاه من در خلافت چون محور سنگ آسيا به آسياست، سيل دانش از وجودم همچون سيل سرازير مى شود، و مرغ انديشه به قلّه منزلتم نمى رسد. اما از خلافت چشم پوشيدم، و روى از آن برتافتم، و عميقاً انديشه كردم كه با دست بريده و بدون ياور بجنگم، يا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمايم، فضايى كه پيران در آنفرسوده، و كم سالان پير، و مؤمن تا ديدار حق دچار مشقت مى شود! ديدم خويشتندارى در اين امر عاقلانه تر است، پس صبر كردم در حالى كه گويى در ديده ام خاشاك بود، و غصه راه گلويم را بسته بود! مى ديدم كه ميراثم به غارت مى رود.
پس مشخص می شود که خلافت امام حسین علیه السلام نیز از امام علی علیه السلام به ارث رفته بود و این نشانه ی بطلان نظریه ی سکولاریسم است.
با سلام
امام خامنه ای (مد ظله العالی):
هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین این است. ۱۳۹۲/۰۸/۲۰
سلام ببخشید منبع فراموش شد
سایت تبیان
امام حسین(ع) - بر خلاف نظامهاى سكولار و مكاتب سیاسى رایج دنیا - اهداف حكومت را بسیار فراتر از تأمین رفاه و امنیت دنیوى و معیشتى مردم مىداند.
آن حضرت به هنگام ترك مدینه - و قبل از اینكه مسأله دعوت و یا بیعت كوفیان مطرح باشد - یكى از اهداف قیام خویش را، اصلاح جامعه اسلامى و انجام فریضه امر به معروف و نهى از منكر اعلام مىنماید: «انما خرجت لطلبالاِْصْلاحِ فِى امةِ جِدّى، ارید انْ امر بالْمعْروفِ و انْهى عنِ الْمنْكرِ»؛ بحارالانوار .
معناى این انگیزه این است كه اگر امام از عدم تشكیل حكومت و نقض عهد مردم كوفه نیز مطمئن بود - بدون توجه به علم غیب ایشان - دست از خروج و قیام خود بر نمىداشت؛ چرا كه انگیزه اصلى و اولى قیام حضرت، همان احیاى دین بود و مسأله حكومت و زمامدارى در مراحل بعدى قرار داشت.
سیدالشهدا(ع) در سخنرانى مهمى كه در اواخر عمر معاویه در موسم حج و سرزمین منا و با حضور صدها تن از رجال و شخصیتهاى مذهبى و سیاسى عصر خویش ایراد كرد، اهداف خود را از تلاش براى به دست گرفتن حكومت چنین ترسیم فرمود:
«اللهم انك تعلم انه لم یكن ما كان منّا تنافساً فى سلطان و لا التماساً فى فضول الحطام و لكن لنزى المعالم من دینك و نظهر الاصلاح فى بلادك و یأمن المظلومون من عبادك و یعمل بفرائضك و سننك و احكامك»؛ تحف العقول، ص243..
آن حضرت پس از بیان این نكته كه نه به دنبال سلطنت و ریاست بر مردم هستم و نه در پى رسیدن به ثروت و مال دنیا، اهداف خود را چنین تعیین مىكند:
1. آشكار كردن نشانههاى دین الهى،
2. اصلاح در روى زمین،
3. ایجاد امنیت براى بندگان مظلوم،
4. عمل كردن به واجبات، سنتها و احكام و قوانین الهىسید جواد ورعى، حكومت دین از دیدگاه امام حسین(ع)، (مجموعه مقالات همایش امام حسین(ع))، ص288..
حضرت اباعبداللَّه(ع) در گفت و گویى كه با فرزدق در مسیر مكّه به كوفه، در منزل صفاح دارد، مىفرماید:
«یا فرزدق! ان هولاء قوم لزموا طاعة الشیطان و تركوا اطاعة الرحمن و اظهروا الفساد فى الارض، و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استأثروا فى اموال الفقرا و المساكین و انا اولى من قام بنصرة دین اللَّه و اعزاز شرعه و الجهاد فى سبیله لتكون كلمة اللَّه هى العلیاء»؛ موسوعه كلمات امام حسین(ع)، ص 336..
در این قسمت امام(ع) امویان را به عنوان نخستین سكولارهاى واقعى در درون جامعه اسلامى - كه در اندیشه كنار نهادن دین الهى هستند - معرفى مىكند و هدف خویش را مقابله با آنان و برپایى دین الهى مىداند. آن حضرت به روشنى فلسفه حكومت را «برترى كلمة اللَّه» بیان مىنماید و روشن است كه بر پایى دین اسلام به صورت كامل، سعادت دنیوى و اخروى افراد را تضمین خواهد نمود.
دو. مشروعیت الهى حكومت
بررسى سخنان امام حسین(ع) ثابت مىكند كه مشروعیت حكومت، فقط الهى است و حكومتى مشروع است كه فقها از طرف خداوند منصوب باشند و رأى و بیعت مردم هیچ گونه تأثیرى در مشروعیت حكومت ندارد - هر چند تأثیر آن در كارآمدى حكومت حائز اهمیت است - آن گونه كه افراد ناآگاه و فریفته مكاتب سیاسى غرب و یا مغرض از سكولار بودن حكومت - حتى در زمان حضور امام معصوم(ع) - سخن مىگویند و در صددند تا جنبه الهى و آسمانى حكومت را به هر نحوى انكار نمایند!
امام(ع) به فرماندار مدینه - كه درخواست بیعت از آن حضرت براى یزید داشت - فرمود: «ایهاالامیر! انا اهل بیت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائكة و محلّ الرحمة و بنا فتح اللَّه و بنا یختم و یزید رجل فاسق شارب الخمر و قاتل النفس المحرمة معلن بالفسق و مثلى لایبایع مثله»؛ بحارالانوار، ج44، ص325.. در این جمله امام حسین(ع) - ضمن برشمردن دلایل مشروعیت خویش براى حكومت بر جامعه اسلامى - به دلایل نامشروع بودن حكومت یزید اشاره مىكند كه به سبب فقدان نصب الهى، نه تنها هیچ گونه مشروعیتى براى تصدى و رهبرى جامعه اسلامى ندارد؛ بلكه به دلیل ارتكاب محارم الهى و نادیده گرفتن حدود الهى، حتى هیچ مصلحتى در بیعت با او وجود ندارد.
عدم بیعت امام حسین(ع) با یزید - با اینكه اكثریت مردم او را پذیرفته بودند - و قیام علیه یزید، به خوبى دلالت بر لزوم مشروعیت الهى حاكم و همبستگى «دین و سیاست» و ردّ نظریه سكولاریسم دارد. هر چند حتى اگر آن حضرت(ع) قیام نمىكردند، باز هم عدم بیعت با یزید به تنهایى بر این موضوع دلالت داشت.
امام حسین(ع) در روایات متعدد، بر انتقال مشروعیت حكومت از طریق وحى و پیامبر(ص) به ائمه(ع) و خودش تأكید مىكند: «ان مجارى الاُْمُوروالاَْحْكام عَلى اَیْدى الْعلَماء باللَّه الأمناء عَلى حَلاله وَ حَرامه»؛ همان، ص 278..
نكته روشن در این روایت این است كه نه تنها امام(ع) مردم را متولّى زمامدارى و حكومت ندانسته؛ بلكه حق حاكمیت را به عهده علما - و به طور متیقن خود ائمه - نهاده است.قدردانى قراملكى، محمد حسن، سكولاریسم در مسیحیت و اسلام، ص317.
وقتى ابن زبیر از بیعت امام(ع) با یزید سؤال كرد، آن حضرت ضمن پاسخ منفى، علّت آن را انتقال حق حاكمیت جامعه اسلامى به خودش، بعد از شهادت امام حسن(ع) ذكر مىكند: «انى لا أبایع له ابداً لان الامر انما كان لى من بعد اخى الحسن»؛ موسوعه كلمات امام حسین(ع)، ص278..
امام همچنین در نامه به مردم بصره نوشت: «ما خاندان و اولیا و اوصیا و وارثان او (پیامبر(ص)) و سزاوارترین مردم به جانشینى او هستیم كه دیگران بر ما سبقت جستند و ما تسلیم شدیم. تفرقه نخواستیم و به وحدت پاسخ دادیم. این در حالى بود كه مىدانستیم ما بر امر ولایت از متولیان آن شایستهتریم»همان، ص315.. و یا در نامهاى به اشراف كوفه مىنویسد: «انّى احقّ بهذالامر لقرابتى من رسول اللَّه(ص)»؛ همان، ص377..
سه. شرایط حاكم اسلامى
از دیدگاه امام حسین(ع) فلسفه و هدف حكومت، حاكمیت احكام و قوانین دینى است تا در پرتو آن سعادت دنیا و آخرت مردم تأمین گردد، و مشروعیت آن فقط به نصب الهى است. در این صورت بدیهى است كه باید حاكم آن از شرایط ویژهاى برخوردار باشد:
1. علم به احكام الهى
یكى از محورهاى مخالفت امام حسین(ع) با خلفا همین نكته بود. آن حضرت در یك گفت و گو خطاب به خلیفه دوم اظهار داشت: «صرت الحاكم علیهم بكتاب نزل فیهم لا تعرف معجمه و لا تدرى تأویله الاّ سماع الا ذان»؛ همان، ص117. ؛ «تو بر آنان حاكم شدى، آن هم حكومت با كتابى كه در خاندان محمّد(ص) فرود آمد و تو از نكات سربسته و تأویل آن جز شنیدن به گوشها چیزى نمىدانى».
آن حضرت در جمع رجال و شخصیتهاى مذهبى و سیاسى در سرزمین منا نیز فرمود: «امور باید به دست «عالمان باللَّه» باشد كه امین حلال و حرام خدا هستند و در زمان حضور مصداق بارز آن امام معصوم(ع) است».
2. عامل به كتاب خدا و سنت پیامبر(ص)
امام در نامه خود به كوفیان در این زمینه مىفرماید: «فلعمرى ماالامام الا العامل باالكتاب، و الآخذ بالقسط، و الدائن بالحق، و الحابس نفسه على ذات اللَّه»؛ موسوعه كلمات امام حسین(ع)، ص 313. كه دلالت صریح بر «عمل به قرآن» و «وقف خود در راه خدا» به عنوان شرایط حاكم دارد.
3. بر پا كننده عدالت
از دیدگاه امام حسین(ع) عدالت و اقامه آن، از شرایط و وظایف بسیار مهم براى حاكم اسلامى است؛ چنان كه در نامه خویش به كوفیان مىفرماید: «والاخذ بالقسط» و یا در موارد متعدد دیگرى یكى از دلایل عدم مشروعیت خلفا و حاكمان اموى را فقدان این موضوع مىداند.
بنابراین از دیدگاه امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا، دین با سیاست پیوندى عمیق و ناگسستنى دارد و اهداف و فلسفه حكومتها، مشروعیت و شرایط حاكم و زمامدار، كاركرد و كار ویژههاى دولت، همه باید بر اساس احكام و آموزههاى الهى و در راستاى تحقق آن و تأمین سعادت دنیوى و اخروى بشر باش
من دروبلاگ شخصی خودبه آدرسhttp//aghooshkowsarblog.irمتنی راباعنوان(کل يوم عاشورا)نوشته ام که می تواندپاسخی به اين سوال باشد.
من دروبلاگ شخصی خودمتنی باعنوان (کل يوم عاشورا)نوشته ام که پاسخی است به اين سوال.
آدرس وبلاگ http//aghooshkowsarblog.ir
———–
با سلام و احترام
ضمن تشکر از مشارکت شما لطفا لینک مطلب را ارسال فرمایید.
نحوه دسترسی به لینک مطلب
http://talabe-nevesht.kowsarblog.ir/?p=157723&more=1&c=1&tb=1&pb=1
موفق باشید.
بله دقیقا امام حسین (ع) به عنوان رهبر دینی بر حق با حاکم ظلم و جور و فاسد زمان بیعت نکرد. امام حسین (ع) برای اقامه ی امر به معروف م نهی از منکر قیام کردند و این خود یک سیاست دینی است. امام حسین (ع) برای اینکه چهره ی پلید و واقعی یزید زمان که همان رهبر سیاسی و فاسد مردم مسلمان بود را بشناساند و مخالفت خود را با حکومت فاسد و تحریف سنت پیامبر و غصب خلافت ……….با قیام کردند اعلام کرد.
خیر دین و سیاست از هم جدا نیستن امام حسین علیه السلام بخاطر اوضاع سیاسی جامعه که بر می گشت به اسلام جنگید اگر به فکر دین تنها بود فکر وضع سیاسی نبود دین به راهتی از بین می رود باید باسیاست دین را نگهداشت همان کاری که امام حسین در واقع کربلا انجام داد با آوردن خانواده اش و یارانش که به دلخوا یاری او کردن خود یک سیاستی هست که باعث استحکام دین اسلام شد.
بله، با توجه به آیه 25 سوره حدید (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ….)می توان دریافت، دین از سیاست جدا نیست، بلکه همه ی پیامبران حتی عیسی علیه السلام و موسی علیه السلام برای تشکیل نظام اسلامی امدند.
قسط در آیه یعنی استقرار عدالت اجتماعی در جامعه و این استقرار یک کار سیاسی است که هدف انبیاست. بخشی از امت سازی پیامبر اسلام سیاست و بخش دیگر آن، تربیت یکایک افراد است. پیامبر اسلام اولین کاری را که در ابتدای نبوت انجام داد، سیاست بود.
تشکیل قشون اسلامی و نامه به سیاست مداران بزرگ عالم، ورود آن حضرت را در عرصه ی سیاسی عظیم بشری آن روز نشان می دهد. بعضی افراد قرآن را تکه می کنند به برخی ایمان اما به سیاست آن ایمان نمی آورند.
یکی از درخشان ترین دوره ی نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دوران 10 ساله حکومت اسلام در مدینه و می تواند شالوده و الگوی نمونه ای از حاکمیت اسلام برای همه ی زمان ها و همه ی مکان ها باشد .
و قیام امام حسین نیز برای بر پا داشتن قسط و عدل در جامعه ی اسلامی بود که جز در سایه ی حکومت اسلامی به دست نمی آمد.
بر گرفته از کتاب انسان 250 ساله
(اعظم خطیری طلبه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)
در اندیشه امام(ره) «دین» خاستگاه و منشأ نظام سیاسی اسلام است و کلیه برنامه ها و مباحث سیاسی اسلام بر مبنی قوانین و احکام دینی پایه ریزی شده است و دلیل توسعه یافتن و فراگیر شدن حکومت اسلامی در نیمه اول قرن ظهور اسلام را آمیختگی دین و سیاست می داند و می فرماید:«رسول الله(ص) پایه سیاست را در دیانت گذاشته است.»
نگرش امام به حادثه عظیم عاشورا به عنوان یک ضایعه تاریخی نبود، بلکه ایشان در یک افق برتر قیام امام حسین(ع) را یک حرکت هدفمند و برنامه ریزی شده در جهت احیای اسلام می دانست و می فرمود: «او [امام حسین(ع)] می دانست که چه می کند و کجا می رود و هدفش چیست؟ امام حسین(ع) با فداکاری بی نظیر و نهضت الهی خود واقعه بزرگی را به وجود آورد که کاخ ستمگران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید.»
ایشان فرهنگ عاشورا را گنجینه عظیم سیاسی ـ دینی و پشتوانه فرهنگ غنی و انسان ساز تشیع می دانست و با بهره گیری از آموزه های عاشورایی به احیای دین پرداخت و حماسه حسینی را اساس قیام و مبارزه و تحول و پایداری قرار داد.
امام(ره) تمام ابعاد نهضت امام حسین(ع) را یک حرکت کاملاً سیاسی می دانست و با احیای فرهنگ عاشورا و الگو ساختن معیارهای عاشورایی، یک ملت حماسه ساز پدید آورد که با درس آموزی از مکتب امام حسین(ع) منشأ تحولات عظیمی در جهان اسلام گردید و معجزه قرن را پدید آورد. عاشورا سمبل تجلی و تبلور ارزش های ناب اسلامی در تمام ابعاد سیاسی، فرهنگی واجتماعی آن است که نقش مهمی در گسترش فرهنگ اسلامی در جامعه شیعه داشته است.
منبع: سایت بصیرت
بر خلاف آنچه بعضى از کوته بینان مى اندیشند، دین مجموعه اى از اندرزها، نصایح و یا مسائل مربوط به زندگى شخصى و خصوصى نیست، دین مجموعه اى از قوانین حیات و برنامه فراگیرى است که تمام زندگى انسان ها
ـ مخصوصاً مسائل اجتماعى ـ را در بر مى گیرد.
بعثت انبیاء براى «اقامه قسط و عدل» است.(1)
دین براى گسستن زنجیرهاى اسارت انسان و تأمین آزادى بشر است.(2)
دین براى نجات «مستضعفان» از چنگال «ظالمان و ستمگران» و پایان دادن به دوران سلطه آنها است.(3)
و بالاخره، دین مجموعه اى است از تعلیم و تربیت در مسیر تزکیه و ساختن انسان کامل.(4)
بدیهى است این هدف هاى بزرگ، بدون تشکیل حکومت امکان پذیر نیست. چه کسى مى تواند: با توصیه هاى اخلاقى، اقامه قسط و عدل کند، و دست ظالمان را از گریبان مظلومان کوتاه سازد؟
چه کسى مى تواند: زنجیرهاى اسارت را از دست و پاى انسان هاى در بند بردارد و بشکند، بى آن که متکى به قدرت باشد؟
و چه کسى مى تواند: در جامعه اى که وسائل نشر فرهنگ و تبلیغ در اختیار فاسدان و مفسدان است، اصول صحیح تعلیم و تربیت را پیاده کند؟ و ملکات اخلاقى را در دل ها پرورش دهد؟
و این است که، ما مى گوئیم: «دین» و «سیاست» دو عنصر تفکیک ناپذیر است، اگر دین از سیاست جدا شود، بازوى اجرائى خود را به کلى از دست مى دهد، و اگر سیاست از دین جدا گردد، مبدل به یک عنصر مخرب در مسیر منافع خودکامگان مى شود.
اگر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) موفق شد این آئین آسمانى را با سرعت در جهان گسترش دهد، دلیل آن این بود که: در اولین فرصت، دست به تأسیس حکومت زد، و از طریق حکومت اسلامى هدف هاى الهى را تعقیب نمود.
بعضى از پیامبران دیگر نیز که چنین توفیقى یافتند، بهتر موفق به نشر دعوت الهى خود شدند، اما آنها که در تنگنا قرار گرفتند، و شرائط به آنها اجازه تشکیل حکومت نداد، موفق به کار زیادى نشدند.
* * *
1 ـ «صحیح بخارى»، جزء 8، صفحه 185.
2 ـ مریم، آیه 6.
3 ـ تفسیر «قرطبى»، جلد 7، صفحه 4880، ذیل آیات مورد بحث.
4 ـ «سیره حلبى»، جلد 3، صفحه 391.
دين مجموعه اي از اندرزها، نصايح و يا مسائل مربوط به زندگي شخصي و خصوصي نيست، بلکه مجموعه اي از قوانين حيات و برنامه فراگيري است که تمام زندگي انسان ها مخصوصاً مسائل اجتماعي را در بر مي گيرد. بديهي است اين هدف هاي بزرگ، بدون رابطه دین با سیاست و تشکیل حکومت امکان پذير نيست و یکی از اهداف عمده قیام عاشورا همین مسئله است.
????مقام معظم رهبری
♦️معلوم است که به نظر حسینبنعلی (ع) قضیهٔ عاشورا، جنگ حق و باطل است؛ مسئله این است و جز این نیست.
♦️پس درس عاشورا برای همهٔ مردم مسلمان دنیا و کسانی که امام حسین را قبول دارند، این است:
«جنگ حق با باطل، تا آنجایی که امام حسین رفت.»
♦️حسین(ع) با این حرکت عظیم، این درس را داد به انسانها، که هروقت حق دچار آن چنان وضعیت دردناک میشود، طرفداران حق، ولو در مقابلِ دریایی از دشمن هستند، باید قیام کنند.نگوییم دشمن نیرومند است، دشمن دنیا را فرا گرفته، ما در مقابلِ این دنیا چه میتوانیم بکنیم؟
♦️درس این است که دشمن هرچه هم نیرومند باشد، بایستی قیام کرد، باید حرکت کرد.
استاد پژوهشمان گفته اند در مقاله علمی نمیتونی نظر خوت رو بدی حتی نمیتونی شعر بنویسی.البته این نظر و نظر قبلی فکر نکنم توی یک مقاله علمی بیاد.صرفا جهت شرکت در پاسخ گویی است . بنابراین این شعر رو به همه اساتید و دوستان گرامی خودم تقدیم میکنم.
اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند
اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند
اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود
اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند
شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده، محتشمش فرق مي کند
“صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين”
عيساي خانواده دمش فرق مي کند
از نوع ويژگي دعا زير قبه اش
معلوم مي شود حرمش فرق مي کند
تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش
حتي سياهي علمش فرق مي کند
با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند
من از “حسينُ منّي” پيغمبر خدا
فهميده ام حسين همش فرق مي کند
شاعر: علي زمانيان
بسم رب حسین علیه السلام
کلا امام حسین علیه السلام به دور از همه این قانون های دست وپاگیر که بشر برای رسیدن به آرامش ظاهری خود دست و پا کرده است کل بشریت را به شرافت وفطرت و رجوع به ذات دعوت میکند.امام حسین علیه السلام دینش و سیاستش و منطقش و فلسفه اش بر اساس آزاد اندیشی و مردانگی است.و من وشما راهم به آن دعوت میکند«.إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم؛ اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید. بحارالانوار،ج45، ص51.»حالا در این میان بایدرجوع کنیم به خودمان.اگر فطرتمان بدون خرده شیشه است با یک نگاه حُر میشویم؛ حتی اگر عمله کفر باشیم و عاقبتمان بخیر .ولی اگر دانه جویی از دنیا چشم و گوشمان را کر وکور کرده باشد باید عمر سعدی زندگی کنیم وبمیریم وبرای دست یابی به خواهش های نفسمان فریاد دین از سیاست جداست سر بدهیم.
منبع:نظریات خودم
قیام امام حسین علیه حکومت جور و فاسد یزید، خود نشانگر همراهی دین و سیاست است؛ چرا که این قیام جز برای استمرار حکومت اسلامی و اقامه عدل و عدالت اجتماعی و مبارزه با مظاهر فساد که اثر سوء در اجتماع مسلمانان داشت، نبوده و همه اینها حکایت از عدم جدایی دین از سیاست دارد.
قیام سید الشهدا(ع) ادامه دهنده راه رسول الله است که با تشکیل حکومت اسلامی، خط بطلان بر تفکر سکولاریسم کشید؛ و اگر دین از سیاست جدا بود، قطعا امام حسین (ع) تنها به ارشاد یزید اکتفا کرده و جان خویش را برای حفظ حکومت اسلامی و نجات آن از دست یزیدیان به خطر نمی انداختند.
برخي در جهت اثبات جدايي دين از سياست چنين القا مي كنند كه قيام امام حسين(ع) صد در صد دموكراتيك و به خواست مردم انجام گرفته است و با اين كار نفي حاكميت خداوند را به امام(ع) نسبت مي دهند:«خروج و حركت سيدالشهدا از مدينه و مكه به كربلا و به قصد كوفه، بنا به اصرار و دعوت شفاهي و كتبي انبوه سران و مردم كوفه، براي نجات آنها از ظلم و فساد اموي و عهده دار شدن زمامداري و اداره امور آنان بود. دعوتي بود صد در صد مردمي و دموكراتيك … جنگ و شهادت يا قيام و نهضت امام حسين(ع) و اصحاب او، علاوه بر آن يك عمل دفاعي صد در صد در حفظ و حيثيت اسلام و جان و ناموسشان بود؛ نشان از اين حقيقت ميداد كه خلافت و حكومت از ديدگاه امام و اسلام، نه از آن يزيد و خلفا است، نه از آن خودشان و نه از خدا؛ بلكه از آنِ امت و به انتخاب خودشان است»
منبع:بازرگان، مهدي،آخرت و خدا هدف بعثت، تهران، ص43..
واقعيات تاريخي و تحليل سخنان امام حسين(ع) به خوبي بيانگر الهي - ديني بودن اقدامات سياسي امام حسين(ع) و در نتيجه ردّ نظريه طرفداران سكولاريسم است. جهت تبيين اين موضوع و اينكه اقدامات امام حسين(ع) در راستاي چه نوع حكومتي بود، لازم است به تفاوتهاي مهم حكومت ديني با حكومت سكولار توجه شود؛ زيرا اين دو در امور مهمي نظير فلسفه و اهداف حكومت، نوع مشروعيت حكومت، شرايط حاكم اسلامي و … تفاوتهاي اساسي دارند. از اين رو به اختصار به تبيين ديدگاه آن امام شهيد درباره موضوعات ياد شده ميپردازيم:
يك. فلسفه و اهداف حكومت
امام حسين(ع) - بر خلاف نظامهاي سكولار و مكاتب سياسي رايج دنيا - اهداف حكومت را بسيار فراتر از تأمين رفاه و امنيت دنيوي و معيشتي مردم ميداند.
آن حضرت به هنگام ترك مدينه - و قبل از اينكه مسأله دعوت و يا بيعت كوفيان مطرح باشد - يكي از اهداف قيام خويش را، اصلاح جامعه اسلامي و انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر اعلام مينمايد: «انما خرجت لطلبالاِْصْلاحِ فِي امةِ جِدّي، اريد انْ امر بالْمعْروفِ و انْهي عنِ الْمنْكرِ»؛ بحارالانوار .
معناي اين انگيزه اين است كه اگر امام از عدم تشكيل حكومت و نقض عهد مردم كوفه نيز مطمئن بود - بدون توجه به علم غيب ايشان - دست از خروج و قيام خود بر نميداشت؛ چرا كه انگيزه اصلي و اولي قيام حضرت، همان احياي دين بود و مسأله حكومت و زمامداري در مراحل بعدي قرار داشت.
سيدالشهدا(ع) در سخنراني مهمي كه در اواخر عمر معاويه در موسم حج و سرزمين منا و با حضور صدها تن از رجال و شخصيتهاي مذهبي و سياسي عصر خويش ايراد كرد، اهداف خود را از تلاش براي به دست گرفتن حكومت چنين ترسيم فرمود:
«اللهم انك تعلم انه لم يكن ما كان منّا تنافساً في سلطان و لا التماساً في فضول الحطام و لكن لنزي المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك و يأمن المظلومون من عبادك و يعمل بفرائضك و سننك و احكامك»؛ تحف العقول، ص243..
آن حضرت پس از بيان اين نكته كه نه به دنبال سلطنت و رياست بر مردم هستم و نه در پي رسيدن به ثروت و مال دنيا، اهداف خود را چنين تعيين ميكند:
1. آشكار كردن نشانههاي دين الهي،
2. اصلاح در روي زمين،
3. ايجاد امنيت براي بندگان مظلوم،
4. عمل كردن به واجبات، سنتها و احكام و قوانين الهيسيد جواد ورعي، حكومت دين از ديدگاه امام حسين(ع)، (مجموعه مقالات همايش امام حسين(ع«، ص288..
حضرت اباعبداللَّه(ع) در گفت و گويي كه با فرزدق در مسير مكّه به كوفه، در منزل صفاح دارد، ميفرمايد:
«يا فرزدق! ان هولاء قوم لزموا طاعة الشيطان و تركوا اطاعة الرحمن و اظهروا الفساد في الارض، و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استأثروا في اموال الفقرا و المساكين و انا اولي من قام بنصرة دين اللَّه و اعزاز شرعه و الجهاد في سبيله لتكون كلمة اللَّه هي العلياء»؛ موسوعه كلمات امام حسين(ع)، ص 336..
در اين قسمت امام(ع) امويان را به عنوان نخستين سكولارهاي واقعي در درون جامعه اسلامي - كه در انديشه كنار نهادن دين الهي هستند - معرفي ميكند و هدف خويش را مقابله با آنان و برپايي دين الهي ميداند. آن حضرت به روشني فلسفه حكومت را «برتري كلمة اللَّه» بيان مينمايد و روشن است كه بر پايي دين اسلام به صورت كامل، سعادت دنيوي و اخروي افراد را تضمين خواهد نمود.
دو. مشروعيت الهي حكومت
بررسي سخنان امام حسين(ع) ثابت ميكند كه مشروعيت حكومت، فقط الهي است و حكومتي مشروع است كه فقها از طرف خداوند منصوب باشند و رأي و بيعت مردم هيچ گونه تأثيري در مشروعيت حكومت ندارد - هر چند تأثير آن در كارآمدي حكومت حائز اهميت است - آن گونه كه افراد ناآگاه و فريفته مكاتب سياسي غرب و يا مغرض از سكولار بودن حكومت - حتي در زمان حضور امام معصوم(ع) - سخن ميگويند و در صددند تا جنبه الهي و آسماني حكومت را به هر نحوي انكار نمايند!
امام(ع) به فرماندار مدينه - كه درخواست بيعت از آن حضرت براي يزيد داشت - فرمود: «ايهاالامير! انا اهل بيت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائكة و محلّ الرحمة و بنا فتح اللَّه و بنا يختم و يزيد رجل فاسق شارب الخمر و قاتل النفس المحرمة معلن بالفسق و مثلي لايبايع مثله»؛ بحارالانوار، ج44، ص325.. در اين جمله امام حسين(ع) - ضمن برشمردن دلايل مشروعيت خويش براي حكومت بر جامعه اسلامي - به دلايل نامشروع بودن حكومت يزيد اشاره ميكند كه به سبب فقدان نصب الهي، نه تنها هيچ گونه مشروعيتي براي تصدي و رهبري جامعه اسلامي ندارد؛ بلكه به دليل ارتكاب محارم الهي و ناديده گرفتن حدود الهي، حتي هيچ مصلحتي در بيعت با او وجود ندارد.
عدم بيعت امام حسين(ع) با يزيد - با اينكه اكثريت مردم او را پذيرفته بودند - و قيام عليه يزيد، به خوبي دلالت بر لزوم مشروعيت الهي حاكم و همبستگي «دين و سياست» و ردّ نظريه سكولاريسم دارد. هر چند حتي اگر آن حضرت(ع) قيام نميكردند، باز هم عدم بيعت با يزيد به تنهايي بر اين موضوع دلالت داشت.
امام حسين(ع) در روايات متعدد، بر انتقال مشروعيت حكومت از طريق وحي و پيامبر(ص) به ائمه(ع) و خودش تأكيد ميكند: «ان مجاري الاُْمُوروالاَْحْكام عَلي اَيْدي الْعلَماء باللَّه الأمناء عَلي حَلاله وَ حَرامه»؛ همان، ص 278..
نكته روشن در اين روايت اين است كه نه تنها امام(ع) مردم را متولّي زمامداري و حكومت ندانسته؛ بلكه حق حاكميت را به عهده علما - و به طور متيقن خود ائمه - نهاده است.قدرداني قراملكي، محمد حسن، سكولاريسم در مسيحيت و اسلام، ص317.
وقتي ابن زبير از بيعت امام(ع) با يزيد سؤال كرد، آن حضرت ضمن پاسخ منفي، علّت آن را انتقال حق حاكميت جامعه اسلامي به خودش، بعد از شهادت امام حسن(ع) ذكر ميكند: «اني لا أبايع له ابداً لان الامر انما كان لي من بعد اخي الحسن»؛ موسوعه كلمات امام حسين(ع)، ص278..
امام همچنين در نامه به مردم بصره نوشت: «ما خاندان و اوليا و اوصيا و وارثان او (پيامبر(ص« و سزاوارترين مردم به جانشيني او هستيم كه ديگران بر ما سبقت جستند و ما تسليم شديم. تفرقه نخواستيم و به وحدت پاسخ داديم. اين در حالي بود كه ميدانستيم ما بر امر ولايت از متوليان آن شايستهتريم»همان، ص315.. و يا در نامهاي به اشراف كوفه مينويسد: «انّي احقّ بهذالامر لقرابتي من رسول اللَّه(ص)»؛ همان، ص377..
سه. شرايط حاكم اسلامي
از ديدگاه امام حسين(ع) فلسفه و هدف حكومت، حاكميت احكام و قوانين ديني است تا در پرتو آن سعادت دنيا و آخرت مردم تأمين گردد، و مشروعيت آن فقط به نصب الهي است. در اين صورت بديهي است كه بايد حاكم آن از شرايط ويژهاي برخوردار باشد:
1. علم به احكام الهي
يكي از محورهاي مخالفت امام حسين(ع) با خلفا همين نكته بود. آن حضرت در يك گفت و گو خطاب به خليفه دوم اظهار داشت: «صرت الحاكم عليهم بكتاب نزل فيهم لا تعرف معجمه و لا تدري تأويله الاّ سماع الا ذان»؛ همان، ص117. ؛ «تو بر آنان حاكم شدي، آن هم حكومت با كتابي كه در خاندان محمّد(ص) فرود آمد و تو از نكات سربسته و تأويل آن جز شنيدن به گوشها چيزي نميداني».
آن حضرت در جمع رجال و شخصيتهاي مذهبي و سياسي در سرزمين منا نيز فرمود: «امور بايد به دست «عالمان باللَّه» باشد كه امين حلال و حرام خدا هستند و در زمان حضور مصداق بارز آن امام معصوم(ع) است».
2. عامل به كتاب خدا و سنت پيامبر(ص)
امام در نامه خود به كوفيان در اين زمينه ميفرمايد: «فلعمري ماالامام الا العامل باالكتاب، و الآخذ بالقسط، و الدائن بالحق، و الحابس نفسه علي ذات اللَّه»؛ موسوعه كلمات امام حسين(ع)، ص 313. كه دلالت صريح بر «عمل به قرآن» و «وقف خود در راه خدا» به عنوان شرايط حاكم دارد.
3. بر پا كننده عدالت
از ديدگاه امام حسين(ع) عدالت و اقامه آن، از شرايط و وظايف بسيار مهم براي حاكم اسلامي است؛ چنان كه در نامه خويش به كوفيان ميفرمايد: «والاخذ بالقسط» و يا در موارد متعدد ديگري يكي از دلايل عدم مشروعيت خلفا و حاكمان اموي را فقدان اين موضوع ميداند.
بنابراين از ديدگاه امام حسين(ع) و فرهنگ عاشورا، دين با سياست پيوندي عميق و ناگسستني دارد و اهداف و فلسفه حكومتها، مشروعيت و شرايط حاكم و زمامدار، كاركرد و كار ويژههاي دولت، همه بايد بر اساس احكام و آموزههاي الهي و در راستاي تحقق آن و تأمين سعادت دنيوي و اخروي بشر باشد.
الحاقیات:
عدم بیعت امام حسین علیه السلام با یزید - با اینکه اکثریت مردم او را پذیرفته بودند - و قیام علیه یزید، به خوبى دلالت بر لزوم مشروعیت الهى حاکم و همبستگى «دین و سیاست» و ردّ نظریه سکولاریسم دارد. هر چند حتى اگر آن حضرت علیه السلام قیام نمى;کردند، باز هم عدم بیعت با یزید به تنهایى بر این موضوع دلالت داشت.
امام حسین علیه السلام در روایات متعدد، بر انتقال مشروعیت حکومت از طریق وحى و پیامبرصلی الله علیه و آله به ائمه علیهم السلام و خودش تأکید مى کند: «ان مجارى الاُْمُوروالاَْحْکام عَلى اَیْدى الْعلَماء باللَّه الأمناء عَلى حَلاله وَ حَرامه.» به درستی که مجرای امور و احکام، به دست عالمان ربانی است. علمایی که به حلال و حرام او آگاه هستند. #1
نکته مشخص در این حدیث این است که نه تنها امام حسین علیه السلام مردم را متولّى زمامدارى و حکومت نمی دانسته؛ بلکه حق حاکمیت را به عهده علما - و یقینا خود ائمه - نهاده است.
(تحف العقول، ۱۶۸)1#
پاسخ قاطع به این پرسش دشوار است ، چون هر کسی از زاویه دید خود به این موضوع می نگرد ، برخی با در نظر گرفتن منافع و یا حفظ موقعیت سیاسی و اجتماعی و برخی نیز برای مقابله با رغیب ، ولی در نهایت این قیام جهانی و ابدی به این معناست که انسانی که خداوند خلق نموده زیر بار ظلم حاکم ظالم نرود و اصول دین را به منافع شخصی ترجیح بدهد …. در نتیجه ایشان بیشتر از اصول دینی پیروی نموده تا از مصلحت اندیشی سیاسی
برخی برای اثبات جدایی دین از سیاست چنین القا می کنند که قیام امام حسین علیه السلام صد درصد دموکراتیک و به خواست مردم انجام گرفته است و با این کار نفی حاکمیت خداوند را به امام علیه السلام نسبت می دهند:«خروج و حرکت سیدالشهدا از مدینه و مکه به کربلا و به قصد کوفه،بنا به اصرار و دعوت شفاهی و کتبی انبوه سران و مردم کوفه،برای نجات آنها از ظلم و فساد اموی و عهده دار شدن زمامداری و اداره امور آنان بود. دعوتی بود صددرصد مردمی و دموکراتیک.جنگ و شهادت یا قیام و نهضت امام حسین علیه السلام و اصحاب او،علاوه بر آن یک عمل دفاعی صددرصد در حفظ و حیثیت اسلام و جان و ناموسشان بود؛نشان از این حقیقت میداد که خلافت و حکومت از دیدگاه امام و اسلام، نه از آن یزید و خلفا است، نه از آن خودشان و نه از خدا؛بلکه از آن امت و به انتخاب خودشان است.»
امام حسین علیه السلام بر خلاف نظام های سکولار و مکاتب سیاسی رایج دنیا اهداف حکومت را بسیار فراتر از تامین رفاه و امنیت دنیوی و معیشتی مردم می داند.آن حضرت به هنگام ترک مدینه و قبل از اینکه مساله دعوت و یا بیعت کوفیان مطرح باشد،یکی از اهداف قیام خویش را اصلاح جامعه اسلامی و انجام فریضه امربه معروف و نهی از منکر اعلام می نماید.
معنای این انگیزه این است که اگر امام از عدم تشکیل حکومت و نقض عهد مردم کوفه نیز مطمئن بود، بدون توجه به علم غیب ایشان دست از خروج و قیام خود بر نمی داشت؛چرا که انگیزه اصلی و اولی قیام حضرت،همان احیای دین بود و مساله حکومت و زمامداری در مراحل بعدی قرار داشت.
منبع:پرسش ها و پاسخ های برگزیده ویژه محرم،ص141
الحاقیات:
خیر
برخی در جهت اثبات جدایی دین از سیاست چنین القا می کنند که قیام امام حسین (ع)صد در صد دموکراتیک و به خواست مردم انجام گرفته است و با این کار نفی حاکمیت خداوند رابه امام (ع)نسبت می دهندخروج وحرکت سیدالشهدااز مدینه ومکه به کریلاوبه قصد کوفه بنا به اصرار ودعوت شفاهی وکتبی انبوه سران و مردم کوفه برای نجات آنها از ظلم وفساد اموی و عهده دار شدن زمامداری و اداره امور آنان بود .دعوتی بود صد در صدمردمی و دموکراتیک …جنگ و شهادت و قیام و نهضت امام حسین (ع)و اصحاب او علاوه بر آن یک عمل دفاعی صد در صد در حفظ و حیثیت اسلام و جان و ناموسشان بود .نشان از این حقیقت می داد که خلافت و حکومت از دیدگاه امام و اسلام نه از آن یزید و خلفا است ،نه از آن خودشان و نه از آن خدا باکه از آن امت و به انتخاب خودشان است .
واقعیات تاریخی و تحلیل سخنان امام حسین (ع)به خوبی بیانگر الهی ،دینی بودن اقدامات سیاسی امام حسین (ع)و در نتیجه رد نظریه به طرفداران سکولاریسم است .جهت تبیین این موضوع و اینکه اقدامات امام حسین (ع)در راستای چه نوع حکومتی بود لازم است به تفاوت های مهم حکومت دینی با حکومت سکولار توجه شود زیرا این دو در امور مهمی نظیر فلسفه واهداف حکومت نوع مشروعیت حکومت شرایط حاکم اسلامی و…تفاوت های اساسی دارند
منبع :پرشس وپاسخ های دانشجوی ص141
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب